تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی و بانكداري الكترونيكي

تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی و بانكداري الكترونيكي

تحقیق-و-پیشینه-تحقیق-بازاریابی-و-بانكداري-الكترونيكيمبانی نظری بازاریابیمدیریت بازاریابیمدیریت
بازاریابی عبارت است از فرآیند برنامه‌ریزی و اجرای پندار، قیمت‌گذاری،
تبلیغات و توزیع ایده، کالا و خدمات به قصد انجام مبادلاتی که به تامین
اهداف انفرادی و سازمانی منجر گردد (کاتلر، 2002: 40).مدیریت بازاریابی تلاش آگاهانه‌ای است برای به‌دست‌آوردن نتایج مثبت در مبادله با بازارهای هدف. مدیریت بازاریابی در هر بازاری کاربرد دارد و قابل اجراست. به‌طور مثال یک مدیر منابع انسانی با بازار نیروی کار یا یک مدیر خرید با بازار مواد اولیه سر و کار دارند. اما به‌طور کلاسیک، مدیریت بازاریابی به وظایف آن دسته از کارکنان سازمان اطلاق می‌شود که با فروش محصولات و خدمات نهایی سر و کار دارند؛ مانند مدیر فروش، مدیر تبلیغات و فروشندگان (جانسون[1]، 2009 : 380). اولین
بعد آن «نیازها و خواسته ها» است. منشا و رکن اساسی نظام بازاریابی،
نیازها و خواسته های انسان است بشر برای ادامه حیات خود به غذا، آب، لباس و
پناهگاه احتیاج دارد. او میل زیادی به آرامش، آسایش، آموزش و خدماتی از
این قبیل دارد. محصول زاییده نیازها و خواسته های بشر است. هر چیزی را که
خدمتی ارائه دهد یا نیازی را برآورده سازد می توان محصول قلمداد کرد.
خواسته در بازاریابی شکل برآورده ساختن نیاز است و تقاضا، توانایی رفع
خواسته است. بعد
دوم تعریف فوق مبادله است. بازاریابی از زمانی آغاز می شود که فرد تصمیم
می گیرد نیازها و خواسته هایش را از طریقی که آن را مبادله می نامند ارضا
کند. در مبادله باید؛ اول: دو طرف وجود داشته باشد؛ دوم: هر طرف چیز با
ارزش برای طرف دیگر داشته باشد و سوم هر طرف مجاز به پذیرش یا  رد پیشنهاد طرف دیگر باشد. عمل مبادله آزاد طبیعی باعث افزایش ارزش محسوس برای هر دو طرف می شود. بعد سوم مفهوم بازاریابی، بازار است. موضوع مبادله به طور طبیعی به بازار منتهی می شود. تعریف  بازار عبارت است از «محلی برای مبادلات بالقوه» البته لزومی به فیزیکی بودن این محل نیست (اپارا و همکاران[2]، 2009: 21).مدیریت
بازاریابی عبارت است از «تجزیه و تحلیل، طرح ریزی، اجرا و کنترل برنامه
های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازار های مورد نظر به
منظور دستیابی به هدفهای سازمان». تاکید مدیریت بازاریابی بیشتر بر تعیین
محصولات سازمان بر مبنای نیاز ها و خواسته های بازار مورد نظر و نیز
استفاده از قیمت گذاری، ارتباطات و توزیع موثر جهت آگاهی دادن، ایجاد محرک و
ارئه خدمت به بازار است. اگر
چه همه مدیران سازمان به نوعی با بازار ها سروکار دارند، مدیریت
بازاریابیمسئول رسیدگی به بازار و مشتریان محصول نهایی سازمان است.
مدیران تحقیقاتبازاریابی، مدیران خدمات فروش، مدیران محصول، معاون
بازاریابی، فروشندگان ومدیران تبلیغات کار رسمی بازاریابی را در سازمان
ها بر عهده دارند. هر یکاز این شغلها دارای رسالت، هدف و مسئولیت خاص خود
است. کار مدیران همه اینشغل ها عبارت است از تجزیه و تحلیل، طرح ریزی و
اجرای برنامه هایی که سطحمطلوبی از دادوستد ها را با بازارهای خاص فراهم  می آورند. به طور کلی مدیریت بازار یابی دارای پنج اصل اساسی به شرح ذیل می باشد:  اصل اول : گرایش تولید بر
این پایه استوار است که مصرف کنندگان خواهان محصولاتی هستند که در دسترس
بوده و قدرت خرید آن را داشته باشند. که دارای دو حالت است، اول زمانی است
که تقاضا برای یک محصول بیشتر تراز عرضه باشد که در این حالت مدیریت باید
به دنبال راهی برای افزایش تولید باشد. حالت دوم این که هزینه تولید
محصولنهایی در سطح بالایی قرار دارد  که مدیریت باید به دنبال کاهش این هزینه در افزایش تولید باشد. اصل دوم : گرایش محصول بر این اصل استوار است که  مصرف کنندگان محصولاتی را که بهترین کیفیت، کارکرد و شکل ظاهری  را دارند خواهند خرید؛ بنا براین سازمان باید انرژی خود را به بهبود دائمی کیفیت محصول نهایی و نوآوری در تولید آن اختصاص دهد. اصل سوم: گرایش فروش بر این اصل استوار است که  مشتریان مقدار زیادی از محصول را نخواهند خرید مگر آنکه برای فروش و تبلیغات  برنامه ریزی و فعالیتهای چشمگیری صورت گیرد. در این روش ریسک بالایی وجود  دارد و احتمال از دست دادن مشتری برای همیشه نیز وجود دارد در اینجا فروش نقش اساسی دارد و مشتری مداری در جایگاه دوم اهمیت است. اصل چهارم: گرایش بازاریابی بر
این اساس است که وظیفه اصلی هر سازمان تعیین نیاز ها، خواسته ها و
ارزشهایبازار هدف و تطبیق سازمان برای ارضای آنها به گونه ای موثر تر و
مفید تراز رقبا است . اصل پنجم : گرایش بازار یابی اجتماعی این
گرایش خواهان آن است که بازاریابان بین عوامل زیر توازن بر قرار کنند:
خواسته های مشتریان هدف، منافع بلند مدت مشتریان هدف، منافع بلند مدت
جامعه، بازده بلند مدت سرمایه شرکت. فلسفه بازاریابی اجتماعی مستلزم آن است
که بازاریابان نه تنها خواسته های مشتریان را به حساب آورند و به منافع
خود فکر کنند، بلکه خواسته های مردم دیگر را نیز که رفاهشان به عملیات شرکت
بستگی دارد در نظر بگیرند و متوجه آن باشند که در داخل یک سیستم اجتماعی
بزرگتر فعالیت دارند و نسبت به غیر مشتریان نیزمسئولند (هیل[3]، 2007: 94).[1]- Johnson[2]- Opara et al.[3] -Hill………………………………………………………………………………………………..بخش دوم- مبانی نظری بانکداری نوین2-2-1-تاريخچه پول و بانكداري در دنيابشر
اولیه نیازمندی های خود را در نظام بسته اقتصادی در محدوده خانواده یا
قبیله تامین می نمود. به مرور زمان که زندگی اجتماعی در اقوام بشری پیشرفت
کرد، نیاز به مبادله احساس شد و مبادلات کالا با کالا توسعه یافت. به
تدریجچون برخی کالاها خواهان بیشتری در مبادلات داشتند، علاوه بر خاصیت
ذاتیخود، جنبه واحد و معیار سنجش را نیز پیدا کردند. از این کالاها می
توان بهادویه در هندوستان، غلات در ایران و پوست سمور در روسیه اشاره
کرد. باانتخاب واحد ارزش، هر چند عمل مبادله نسبت به قبل ساده تر شد، ولی
مشکلاتاساسی آن از قبیل فاسد شدن، ذخیره کردن و غیره همچنان باقی ماند.
سرانجامفلزات مخصوصاً طلا و نقره به عنوان وسیله مبادله انتخاب شدند.
مورخانپیدایش پول را به چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح در خاورمیانه و
در تمدنهای سومری حوالی خلیج فارس و مصر قدیم نسبت می دهند (روبرت و
همکاران[1]،
2003: 171). به تدریج و با گسترش تمدن ها، دولت ها به وجود آمدند و با
ضربسکه با وزن و عیار معین، پول وزن شده را به پول ضرب شده تبدیل کردند.
آغازتاسیس بانک ها در جهان به اوخر قرن پانزدهم میلادی باز می گردد که از
اوایل قرن هفدهم به صورت گسترده در سطح اروپا گسترش یافتند. از اواخر قرن
نوزدهم میلادی نوع دیگری از پول نیز که به پول ثبتی یا پول تحریری[2] معروف شد شکل گرفت و پرداخت به وسیله چک مرسوم شد. با
ظهور چک به عنوان نوعي دستور پرداخت، بانک‏ها نياز به محل مشترك و قواعدي
مدون براي مبادله و تسويه حساب وجوه ناشي از چكها در ميان خود پيدا كردند
كه منجر به تشکیل اتاق های پایاپای[3] گردید (روبرت و همکاران ، 2003: 172).شروع
کار بانک های مرکزی برای اعمال مدیریت کلان و هماهنگ بر پول و نظامهاي
پرداخت كشورها با تاسیس بانک مرکزی انگلستان در سال 1694 آغاز شد. بانك
مركزي نيز مانند ساير بانک‏ها، به صورت تدريجي و با توجه به شرايط و
ضرورتها توسعه يافت. اين بانك كه به نام بانك انگلستان معروف است و امروزه
نيز نقش بانك مركزي انگلستان را برعهده دارد، يكي از معتبرترين بانک‏هاي
مركزي جهان و داراي سابقه اي بالغ بر سه قرن است. تاسيس بانك فدرال رزرو[4]
امريكا نيز به عنوان يكي از معتبرترين بانک‏هاي مركزي جهان به سال 1913
ميلادي باز مي گردد كه براي متمركز كردن عمليات اتاق پاياپاي بين بانک‏هاي
ايالات متحده شكل گرفت. به طور كلي وظايف بانک‏ها را می‏توان در قالب زير دسته بندي كرد: * نگهداري از سپرده هاي مشتريان.* انتقال منابع از يك حساب به حساب ديگر (شامل پرداخت و دريافت وجوه).* ارائة وام و اعتبار به مشتريان و يا مشاركت با آنان در سرمايه گذاري از انواع ديگر.* بانک‏ها براي برقراري ارتباط با مشتريان و ارائة خدمات خود به آنان از شعب خود در بازارهاي هدف استفاده مي كنند. وظايف اصلي شعب را مي توان به ترتيب ذيل دسته بندي نمود:* پرداخت و دريافت وجوه، انتقال منابع و پردازش انواع حسابهاي بانكي.* تبليغ، فروش و ارائه خدمات بانكي كه موجب كسب درآمد و سود براي بانك مي گردد. * نقطه تماس با مشتريان براي دريافت اطلاعات و پاسخگويي در قبال آنها.* پايگاه اصلي كارمندان بانك براي انجام وظايف خود  (روبرت و همکاران، 2003: 172).فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 64مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلیمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل

دانلود فایل

دانلود فایل تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی و بانكداري الكترونيكي

دانلود تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی و بانكداري الكترونيكي, , پیشینه تحقیق بازاریابی , ,بانكداري الكترونيكي