تحقیق و پیشینه تحقیق مدیریت تعارض

تحقیق و پیشینه تحقیق مدیریت تعارض

تحقیق-و-پیشینه-تحقیق-مدیریت-تعارضمدیریت تعارضتعریف تعارضاز
تعارض تعاریف زیادی به عمل آمده است. یک نمونه از این تعاریف ، تعارض را
اینگونه تشریح میکند ‘ تعارض رفتاری است که به وسیله برخی از اعضای سازمان
در جهت مخالفت با دیگر اعضا صورت می گیرد’ ، یا ‘ تعارض فرآیندی است که
موقعی به وجود می آید که یک طرف چنین درک می کند که طرف مقابل در پی مقابله
با اوست یا اینکه می خواهد مانع رسیدن وی به هدف مورد نظرش بشود،یا تعارض
وقتی شکل می گیرد که فعالیت های ناسازگار رخ دهند’.(Park ,2008,60) تعارض
به وسیله طرفین درگیر آن درک می شود ، زیرا تعارض یک موضوع ادراکی
است.اگرکسی از تعارض آگاهی ندارد ، همه قبول دارند که در این حالت تعارضی
وجودندارد . البته تعارضات درک شده نیز ممکن است واقعی نباشند ، بسیاری
ازموقعیت ها که می توانند به عنوان موقعیت های تعارضی تشریح شوند ، اگر
کارکنان آنها را تعارضی نیابند تعارضی ادارک نمی شود. از این رو شرط وجود
یک تعارض این است که طرفین آن را درک کرده باشند. آنچه در این تعاریف مشترک
می باشند ، مفاهیمی از قبیل : مخالفت ، کمیابی  ومانع می باشد و فرضی که
وجود دارد این است که برای ایجاد تعارض دو نفر یا تعداد بیشتری وجود دارند
که منافع ناهمسو و ناسازگار دارند. منابع (خواه پول ، ارتقاء، وجهه، قدرت
ویا هر چیزی دیگر) نامحدود نیستند و کمیاب بودن آنها ، رفتارهای مانع زا
(انسدادی) ، برای دیگران را تشویق می کند. از این رو طرفین درگیر در یک
تعارض با هم در تضاد قرار می گیرند . موقعی که یکی از طرفین در راه تحقق
هدف دیگری مانع ایجاد میکند ، یک حالت تعارض وجود دارد.تفاوتهای بین تعاریف
ارائه شده از تعارض ، برقصد یا نیت طرفین  واین نکته که آیا تعارض صرفا’
یک اصطلاحی است که مبین عملی بیرونی و ظاهری است ، متمرکز می باشند. (Posthuma,2011,108)موضوع نیت یا قصد[1]
در تعارض ، بحثی است بر روی اینکه آیا رفتار تعارض باید اقدامی ارادی
تلقیشود یا نتیجه شرایط تعارض به حساب آید.خواه تعارض بتواند صرفا’ با
رفتارهاو اقدامات آشکار ارتباط داده شود، خواه
به رفتارهای درونی ، تعاریف ارائه شده از تعارض باید علائمی از رفتارهای
تعارضی و تنازع را به عنوان معیارهای وجود تعارض دربرداشته و نشان
دهد.تعریف ما از تعارض ، ادراک تضاد ، مخالفت، کمیابی و ایجاد موانع برای
یکدیگر، را دربردارد. بعلاوه چنین فرض می کنیم که در هنگام تعارض ، باید
نوعی اعمال یا کردار معینی در سطح مخفی یا آشکار وجود داشته باشد . ما
تعارض را اینگونه تعریف می کنیم : فرآیندی است که بر اساس آن ، شخص الف
عملا’ از طریق ایجاد یک سلسله موانع ، تلاش می کند تا مانع دستیابی شخص به
اهدافش شود.( (Posthuma,2011,109در حالی که رقابت[2]
به یک وضعیت برانگیزنده دلالت دارد ، تعارض برای توصیف آن رقابت جویی
افراد یا گروه های کاری  که علنی و آشکار می شود مورد استفاده قرار می
گیرد. تعارض رفتاری است که توسط فردی یا گروهی عملا’ چنان طرح شده است که
مانع رسیدن افراد یا گروه های دیگر به هدف باشد. برای تعارض در بین اعضای
یک سازمان مثال های روشنی وجود دارد .مانند اینکه کدامیک از دو مأمور توزیع
باید رانندگی کامیون تازه شرکت را بر عهده داشته باشند ، یا بحث های داغ و
پرحرارت نمایندگان مدیریت و اتحادیه کارگری درباره یک قرارداد جدید، یا
رقابت دو متقاضی برای یک شغل واحد. تعارض در سازمان های کاری و در سایر
حوزه های زندگی هر روزه در حقیقت یکی از روابط عادی بین مردم را تشکیل می
دهد.(E.Riggio, 2002,317)عنصر
اصلی در تعریف تعارض این است که هر دو طرف تعارض از اهداف سازش ناپذیری
برخوردارند . بنابراین هر دو مأمور توزیع نمی توانند یک کامیون را به طور
مشترک برانند ، اتحادیه نمیتواند به اهداف خود برسد مگر اینکه مدیریت
بخواهد کمی از اهداف خود کوتاه بیاید ، و دو فرد نمیتوانند یک شغل را با هم
داشته باشند . از آنجایی که در موارد حاد تعارض می تواند به انواع
رفتارهای منفی مانند فریاد زدن ، اهانت کردن و پرخاشگری عملی منجر گردد ،
وشاید به این علت که اکثرا’ در این نوع تعارض ها  بالاخره یک نفر بازنده
است ، این اعتقاد به وجود آمده است که تعارض بد است . با وصف این، چنین
حکمی ضرورتا’ نمی تواند درست باشد. تعارض یک فرایند طبیعی است که در تمام
گروه های کاری و سازمان ها رخ می دهد. تعارض میتواند نتایج منفی و ویرانگری
دربرداشته باشد اما در عین حال می تواند سازنده بوده و برای گروه های
کاریو سازمان ها نتایج مثبتی هم به بار آورد.به طور کلی ، تنها راه مطمئن
بودناز بدی یا خوبی تعارض محک زدن این مساله است که آیا تعارض برای گروه
کارییا سازمان به مثابه یک کل به نتایج مثبت منجر شده است یا منفی. (Liu,2009,230) (2-2-2) ضرورت وجود تعارض ما
قطعا’ به شیوه تفکر نوینی برای حل مسائل ، مشاکل و آینده های دور و نزدیک
خود نیاز داریم. پیشنهاد چارلزبی.هندی نظریه «مدیریت تعارض» است ، نظریه
ایکه خودش یک تناقض و تضاد به حساب می آید، و تضاد و تناقض در این نظریه
تنها از نظر مفهوم و مفاد می تواند تحت «مدیریت» درآید. مدیریت همواره به
معنای از عهده برآمدن و حریف شدن بود تا اینکه اندیشمندان معنای این واژه
را تحریف کردند ، و آنرا به معنای برنامه ریزی و نظارت درآوردند. .(عباسی ،
1389 ،31)دانشمندان
فکر می کردند که تناقضات و تضادها ، علایمی قابل رویت از جهانی ناقص و
کمال نایافته است، دنیایی که بالاخره روزی درک بهتری از آن خواهیم داشت، و
دنیایی که یک روز سازمان یافته تر خواهد شد، آنان فکر میکردند که بالاخره
روزی خواهد رسید که راه درستی برای پرورش و تربیت فرزندانمان به وجود آید.
دیگر آزادی در حکم جوازی برای سوء استفاده از آزادی ، خشونت یا حتی جنگ و
ستیز نخواهد بود و ثروت برای بعضی ها ، دیگر الزاما’ به معنای فقر و
گرسنگیبرای دیگران نخواهد بود.متفکران فکر می کردند که ما تنها «دانایی» و
«اراده» را برای حل یک چنین تناقضات و تضادهایی کم داریم. ما آنقدرها
درباره چگونگی عملکرد چیزها اطلاع نداشتیم ، ولی بالاخره باید آن چیزی که
دانشمندان آن را «نظریه ی جامع »[3] نامیده اند ابداع شود، و آنچنانکه «استفن هاوکینگ»[4]
-فیزیکدان کمبریج- احیانا’ از روی طعنه مطرح کرده با استفاده از این
نظریهجامع خواهیم توانست مقصود و منظور خدا را بدانیم. در حوزه علمی
چالزبی.هندی کتابهایی نوشته است که اشاره به این حقیقت داشت که بالاخره
باید راه درستی برای اداره سازمان ها ،تشکیلات و حیات دنیایی ما حتی در
صورتی که ماهیت آن را کاملا’ نشناسیم وجود داشته باشد.او در آن زمان تحت
تاثیراین عقیده بود که هر چیزی در تئوری می تواند قابل درک ، قابل پیش بینی
، و کاملا’ قابل مدیریت باشد. (فیاضی، 1388، 94)چارلز
به «تئوری جامع» یا به امکان رسیدن به کمال اعتقادی ندارد. او معتقد است
که تناقض و تضاد امری ضروری ،چاره ناپذیر ،همیشگی و متغییر است. هر چه
زمانه آشفته تر باشد، دنیا پیچیده تر و تناقض و تضاد بیشتر خواهد بود. ما
می توانیم و باید بتوانیم تیزی و تندی بعضی از تضادها و اختلافات را کاهش
دهیم،         بی ثباتی ها را به حداقل برسانیم  و آشفتگی ها و کلاف های
سردرگم موجود در تناقضات را بشناسیم ، ولی نمیتوانیم آن ها را نابود کنیم ،
یا کاملا’ حل و فصل کنیم ، ویا از آن ها فرار کنیم. تضاد و تناقض درست
مثلهوا است ، امری که باید با آن ساخت و زندگی کرد، ونه اینکه آن را به
کناریگذاشت.هرچه جنبه های بد و ناجور هوا تعدیل گردد ، موجبات فرح و
انبساطمردم فراهم می شود ، و بیشترین استفاده را به عنوان نشانه هائی فرا
راه ماخواهد داشت. باید وجود تناقضات و تضادها را بپذیریم ، با آن ها
برخورد کنیم، و کاری کنیم که آن ها در کار ،زندگی ، جامعه و در میان ملت
ها معنا ومفهوم پیداکنند. (Fu ,2008,189)در
ذات هر چیزی تعارض و تناقض نهفته است . زندگی ، هرگز راحت و آسوده ،قابل
کمال یافتن ، یا کاملا’ قابل پیش بینی نخواهد بود. شاید گذشته زندگی را
بتوان بخوبی شناخت، ولی ما مجبوریم آن را به آینده پیوند بزنیم.برای این که
زندگی را در همه سطوح قابل زیست کنیم ، چاره ای جز این نداریم که استفاده
ازتعارضات و تناقضات ( یعنی موازنه بین تعارضات و ناسازگاری ها) را به
عنوان دعوتی برای یافتن راه و روشی بهتر فرا گیریم.«فرانسیس اسکات کی
فیتزجرالد»[5]
نویسنده معروف آمریکایی یکبار گفته بود که « اگر می خواهید بدانید دارای
قدرت مغزی فوق العاده ای هستید، خود را اینگونه بیازمائید که آیا در حالی
که دو نظریه متضاد را همزمان در سر دارید می توانید قدرت عمل را در خود
نگهدارید یا خیر. اگر چنین شد و توانستید ، بنابراین دیگران با مشکل
مواجهند ،زیرا کمتر قدرت مغزی فوق العاده ای را می توان  این روزها
مشاهده کرد.» .«شوماخر» نیز در کتاب معروف خود یعنی «کوچک زیباست» چه خوب
گفته است که :«بعضی از مردم همواره علاقمندند برای راه حل نهایی سرو صدا
بپا کنند و سرودست بشکنند ، ولی مگر می توان در زندگی راه حل نهایی
دیگری جز مرگ پیداکرد؟ وظیفه اساسی ما در کارهای خلاق و سازنده همواره
این است که بتوانیمنوعی موازنه را برقرار سازیم. البته زندگی توام با
تعارض  و تناقض چندانراحت و آسوده هم نیست. این حالت می تواند شبیه به
قدم زدن در جنگلی تاریکدر شبی بدون مهتاب باشد. زندگی همراه با تضاد می
تواند وهم آور، و در پارهای اوقات تجربه ای ترسناک باشد. در حالی که حس
جهت یابی خود را گم کرده اید،همه درخت ها و بوته ها گویی بر سر شما فرود
می آیند ، و هر قدمی که بر میدارید ، به مانع جدیدی برخورد می کنید؛ در
این حالت هر صدای کوچکی چندبرابر به نظر می رسد، و صدای خش خش برگها نیز
بیشتر از آنچه هست به گوش میرسد ؛ بوی خطر به مشام می رسد؛ و به نظر می
رسد بی حرکت ماندن به مراتب ازحرکت کردن بهتر و ایمن تر است. صبح به هر
حال فرا می رسد ، و شما پیش پایخود را به وضوح می بینید. بنابراین جهان
ما نیز در صورتی که بتوانیم تعارضها و تناقض ها را روشن کنیم جائی متفاوت
خواهد شد، و ایمن تر به نظر میرسد.(B,Handy, 1998, 36) (2-2-3)  سیر تکاملی اندیشه تعارضبا توجه به سیر پیشرفت مکاتب فکری مدیریت در طول سال های اخیر ، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض در سازمان ها وجود دارد:(2-2-3-1) نظریه سنتی تعارض[6] :
اساس این نظریه براین فرض گذاشته شده بود که باید از تعارض اجتناب کرد ،
چون از دیدگاه مزبور تعارض موجب ویرانی گروه و سازمان می شود.در این
دیدگاهتعارض بار منفی داشت  و مترادف واژگانی چون سرکشی ، تمرد ، ویرانی ،
و بیمنطقی بود که بدین صورت بار منفی آن فزونی می یافت چرا که از دیدگاه
ایننظریه کارکرد های زیان باری در درون سازمان داشت.( صلاحیان ،1389،
24)(2-2-3-2) نظریه روابط انسانی[7] :
این نظریه تعارض را امری طبیعی می داند که در هر سازمانی پیامد های حتمی و
مسلمی دارد؛ بی ضرر و به طور بالقوه نیروی مثبتی را برای کمک به عملکرد
سازمان ایجاد می کند. (همان منبع، 24)فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 73مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلیمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل 

دانلود فایل

دانلود فایل تحقیق و پیشینه تحقیق مدیریت تعارض

دانلود تحقیق و پیشینه تحقیق مدیریت تعارض, ,دانلود تحقیق و پیشینه تحقیق, ,مدیریت تعارض, ,پیشینه تحقیق مدیریت تعارض,, تعارض