دانلود مبانی نظری جو سازماني و رفتار شهروندي سازماني
تعاريف جو سازماني«مجموعهاي از خصوصيات داخلي سازمان، كه موجب تمايز سازمانها از يكديگر شده و در رفتار اعضاء آنها تأثير دارد، جو سازماني سازمانها ناميده ميشود» (سيد عباس زادگان، 1382، 424).هالپين[1] (1962)، جو سازماني را به عنوان شخصيت سازمان تعريف كرده است. او ميگويد «نسبت شخصيت به فرد مثل نسبت جوسازماني به سازمان است. به اين ترتيب جو يا اقليم اجتماعي يك سازمان به صورت آميزاي از دو بعد مهم كنش و واكنشهاي متقابل ميان شخصي ملاحظه ميشود. هالپين و كرافت جو اجتماعي سازمانها را حاصل در آميزي رهبري مدير سازمان و تعامل كاركنان تلقي ميكنند» (خاكسار به نقل از علاقه بند، 1380)مكلري و هنسلي[2] (1973) جو سازماني را جنبه كيفي روابط بين افراد در يك سازمان تعريف ميكنند كه بستگي به درك فرد از كار و مقام او و ديگر اعضاء در سازمان دارد. اين ادراكات عمدتاً به وسيله مشاركت افراد در سازمان تعيين ميشود و مجموعه رفتار آنها روابط كاري افراد را به وجود ميآورد.جو سازماني به كيفيت دروني يك سازمان اشاره ميكند، به گونهاي كه اعضاي آن، اين كيفيت را «ادراك و تجر به» ميكنند؛ به عبارت ديگر، مجموعه ويژگيهاي دروني كه موسسهاي را از موسسه ديگر متمايز ميسازد و رفتار كاركنان آن را تحت تأثير قرار ميدهد، جو سازماني آن موسسه ناميده ميشود كه بوسيله ادراك كاركنان و توصيفي كه آنان از ويژگيهاي دروني سازمان ميكنند، اندازهگيري ميشود (علاقهبند، 1380).طبق تعريف هوي و ميسكل، جو سازماني به ادراك كاركنان از محيط عمومي كار در سازمان اطلاقشده و متاثر از سازمان رسمي، غير رسمي، شخصيت افراد و رهبري سازماني است (هوي و ميسكل، 1376).فورهند وگيلمر جو را مجموعهاي از صفات يا ويژگيهاي توصيف كننده سازمان ميدانند كه آن صفات يا ويژگيها به شرح ذيل هستند :الف) سازمان را از ديگر سازمانها جدا ميكنند.ب) نسبتاً در طول زمان بر سازمان تحميل شدهاند.ج) بر رفتار افراد در سازمان نفوذ دارند.تاجيوري وليتوين جو را چنين تعر يف ميكنند «جو سازماني كيفيت نسبتاً فراگير محيط داخلي يك سازمان است كه:الف) توسط اعضاي سازمان درك شده است.ب) بر رفتارشان تأثير داردج) ميتواند بر حسب مجموعه خاص، صفات ويژگيهاي سازمان توصيف شود.جيمز و جونز جو سازماني را مجموعهاي از صفات ويژگيها ميدانند كه افراد آنرا درك كرده و ميتوانند بر حسب اعمال، فرآيندها و ارتباط اعضاي واحد با محيط، توصيف گردند.پيترسون معتقد است كه جو سازماني به عنوان الگوهاي معمولي يك موسسه ادراكات و نگرشهاي كاركنان تعر يف ميشود. وي تأکيد ميكند كه جو سازمان حس مشترك از چگونگي درك اعضاء نقش آنها در موسسه و چگونگي حس اعضاء در مورد سازمان است.جو سازماني مجموعهاي از حالات، خصوصيات ويژگيهاي حاكم بر يك سازمان است (ميركمالي، 1380). در فرهنگ توصيفي مديريت، جو سازماني به عنوان «مجموعه نقطه نظرهايي است كه به طور مشترك در ميان بيشتر مديران عالي يك سازمان وجود دارد به ويژه در مورد اينكه چگونه بايد با كاركنان رفتار کرد» تعريف شده است (اعتمادي اهري، 1385، 143).در تعريف ديگر جو سازماني در برگيرنده سيستمي ارزشي است. به اين معني كه طريقه انجام كار واين كه به چه رفتارهايي پاداش داده ميشود را مشخص ميكند.پژوهنده ديگري جو سازماني را «معبر فرهنگي» تعريف ميكند آن را ناشي از تعاملات چند سويهي اعضاء در زمينه فرهنگ سازماني ميداند (شيروي، 1380).به هرحال جو سازماني تعامل گروههاي سازماني است و اگر يك سازمان به عنوان يك سيستم اجتماعي فرض شود، تمام تلاشهاي افراد در داخل آن سازمان بايد در تعامل با اين فرايند نقش داشته باشد. از ديگر وظايف هر سازمان ميتوان به ايجاد ارتباط و تعامل بين سازمان و افراد نام برد تا بر اساس آن جو سازماني مطلوبي حاصل گردد (اعتمادي اهري، 1385، 143).بطور كلي از تعاريفي كه تاكنون در مورد جو سازماني بيان شد اين گونه استنباط ميشود كه مباني نظري جو متعدد هستند. كو ي و توماس (1991)، بيان داشتند كه در ادبيات مربوط به جو دو نوع جو با عناوين جو رواني و جو سازماني عرضه شده است مطالعات قبلي در سطح جو فردي بود در حالي كه مطالعات كنوني پيرامون جو سازماني است و هر دو مقوله جو، به عنوان پديده هاي چند بعدي توصيف ميشود. 2-2-1 اهميت جو سازما ني در كاركردهاي سازمان :«درك و آگاهي مديران از مفهوم جو و تحليل و عملكرد مديريت بسيار مهم تلقي ميشود: چرا كه جو سازمانها بر رفتار كاركنان تأثير ميگذارد. جو سازمانها بر شكلگيري خود انگاري كاركنان، نگرش آنها به كارها و برقراري روابط متقابل مطلوب با ديگران اثر دارد» (شيرازي، 1373، 156)عملكرد جو سازماني همانند يك پل ارتباطي است بدين صورت كه جو سازماني از يك طرف تا حد زيادي نقش تعيين كننده در روحيه و ميزان رضايت كاركنان و طرز كار آ نها دارد و از طرف ديگر خود تحت تأثير جنبههاي عيني و ملموس سازمان است و آنها نقش تعيين كننده در كيفيت جو سازماني دارند. لذا ميتوان گفت كه جو سازماني در اين خصوص مانند يك پل عمل ميكند (اعتمادي اهري، 1385، 149).جو عبارت است از درك و يا احساسي كه كارمندان نسبت به اين جنبههاي محسوس سازماني بدست ميآورند. در طرف ديگر پل روحيه و رفتار كارمندان واقع است كه هر كس از دريچههايي كه به رنگ ارزشها، نياز و شخصيت خودش است به دنيا مينگرد، و اين همان ادراكي از جهان است كه در طرز تفكر و رفتارش تأثير ميگذارد (مدني، 1387، 112). 2-2-2 مفهوم جو سازماني از نگاه صاحب نظران :اولين مطالعه از جو سازماني توسط « هالپين[3]» و « كرافت[4]» صورت گرفته است. آنها اولين پرسشنامه توصيف جو سازماني را به نام پرسشنامه توصيفي 100 سوالي به کار بردند. اين سوالات به 64 سوال خلاصه شد که به نام پرسشنامه توصيف جو سازماني (OCD Q)[5] گروه زير تقسيم گرديد كه چهار تا از اينها به توصيف خصوصيات گروه مديريت و چهار تاي ديگر به اجزاي عمل و عكس العمل كاركنان مدير پرداخته بودند، آنها از طريق اين پرسشنامه 6 جو اصلي را در سازمان تشخيص دادند آنها را در طول يك پيوستار از جو باز تا جو بسته مرتب نمودند (سيد عباس زادگان، 1382، 27-426). بازخودمختارکنترلشدهدوستانهپدرانهبسته در اين تحقيق هالپين و كرافت ضمن تشخيص و توصيف 6 جز اصلي در سازمان، 8 عامل اثرگذار بر جو سازماني را تعيين نمودند اين عوامل شامل موارد ذيل ميباشند. · بي قيدي، كه اشاره به احساس سردرگمي فرد يا گروه در مورد كار محوله دارد.· مخالفت، كه اشاره به احساس تحميل وظايف غير ضروري از مدير به كاكنان دارد.· روحيه، اشاره به احساس ارضاي نيازهاي اجتماعي كاركنان و احساس لذت از موفقيت در كار و فعاليت دارد.· صميميت، اشاره به احساس لذت از وجود روابط اجتماعي دوستانه بين كاركنان دارد.· كنارهگيري، كه اشاره به رفتار مديريت رسمي و غير شخصي دارد و از آميزش با كاركنان اجتناب مينمايد.· تأکيد بر توليد، اشاره به رفتار مديريت كه شامل حدود دستور و سرپرستي نزديك و رسمي با كاركنان دارد.· نفوذ، اشاره به مديريتي دارد كه با رفتارش سعي در ارايه مدلي براي ايجاد انگيزش و انجام رسانيدن كارها دارد.ملاحظه به رفتار انساني مدير با كاركنان بر ميگردد (خاکسار، 1381).مكلري و هنسلي (1973)، جو سازماني را جنبه كيفي روابط بين افراد در يك سازمان تعريف ميكنند كه بستگي به درك فرد از كار و مقام و ديگر اعضاء در سازمان دارد. اين ادراكات عمدتاً به وسيله مشاركت افراد در سازمان تعيين ميشود و مجموعه رفتار آنها روابط كاري افراد را به وجود ميآورد (شيرازي، 1373، 156).ليتوين واسترينجر در پژوهشي ديگر نشان دادند كه شيوه رهبري از عواملي است كه در جو سازماني تأثير دارد. آنان موسسات آموزشي متفاوتي را بررسي كردند كه رهبران هر يك از آنها به شيوه متفاوتي آموزش ديده بودند. به طور مثال، در موسسه “ الف” رهبر سختگيرتر بود و بر حفظ نظم تأکيد داشت و از عملكرد ضعيف انتقاد ميكرد؛ اما موسسه “ ب” بر ا يجاد جو غير رسمي و دادن پاداش وجايزه تأکيد ميورزيد. آنها به اين نتيجه رسيدند كه كارمندان هر موسسه به روشني با اثرهاي متفاوت ناشي از فضاي سازماني كنار آمدهاند افراد موسسه “ الف” احساس ميكردند سازمانشان “غير حامي” و بسيار ساختاري است؛ اما افراد موسسه “ ب” احساس ميكردند سازمانشان داراي ساختار محدود است ونوآوري و نوانديشي را تشويق ميكند بدين ترتيب يك رهبر ميتواند بر جو سازماني موسسه خود تأثير عميقي داشته باشد.تاگيوري (1978) جو سازماني را متشكل از چهار بعد ميداند: بوم شناسي، محيط، سيستم اجتماعي و فرهنگ.الف: بوم شناسي؛ عبارت است از عوامل فيزيكي و مادي در سازمان مثل تسهيلات و شرايط ساختمان.ب: محيط؛ بعد اجتماعي سازمان است مثل نژاد، قوميت، روحيه و انگيزش.ج: سيستم اجتماعي؛ به سازمان و ساختار اداري سازمان اشاره دارد مثل ساماندهي و تصميمگيري.د: فرهنگ؛ به ارزشها و اعتقادات و هنجارها و طرز تفكر افراد در سازمان اشاره دارد (اعتمادي اهري، 1385، 145).مارشال پول[6] (1968) جو سازماني را به صورت زير خلاصه كرده است :جو سازماني مورد توجه واحدهاي بزرگ سازمان قرار گرفته و خصوصيات كل سازمان يا فرد واحدهايمهم آن را توصيف ميكند.جو سازماني به توصيف يك واحد سازماني ميپردازد و نيز نشان دهنده واكنشهاي هيجاني افراد نسبتبه سازمان است.جو سازماني از عمليات روزمره سازماني كه براي خود سازمان و اعضاي آن مهم است بدست ميآيد.جو سازماني بر رفتار و نگرش اعضاء تأثير ميگذارد (دشمنزيادي، 1374). 2-2-3 عوامل موثر بر جو سازماني :ساختار، تكنولوژي، محيط خارجي، خطمشيها، سازماندهي كارها، ارتباطات بين اشخاص، بعد اجتماعي سازمان و اقدامات مديريتي بر جو سازمان تأثير مهمي دارند (عسکريان، 1383، 62-63).· ساختار سازماناز جمله عوامل ساختاري موثر بر جو، اندازههاي سازمان است در سازمانهاي وسيع، بين مديريت مركز و واحدهاي تابعه، انزواي غير قابل انكار وجود دارد لذا با ايجاد مكانيسمهايي شبكههاي ارتباطي را بهتر تعبيه ميكند.· سازماندهي كاردر سازمانهاي كوچكتر، محيط بازتر و پر اعتمادتر است و جو دوستانهتري وجود دارد و استفاده بهتر از زمان ايجاب ميكند كه زمان كاري در سازمان از طريق برنامهريزيهاي ساعتي، روزانه و هفتگي، كنترل شود. اين عمل در كارمند، احساس انجام اموري را كه بايد در زمانهاي خود انجام دهد، به وجود ميآورد.· ارتباطاتاز طريق ارتباط، بعضي از كاركنان نسبت به محيط كار، نگرشي مثبت پيدا ميكنند. ميتوان مقولههاي ارتباطي بين كاركنان را كه در مطلوب ساختن جو سازماني موثر است، به قرار ذيل است:ü برانگيختن احساسات كاركنان داراي مسايل شخصيü جلب كننده همكاران يك واحد نسبت به يكديگرü ايجاد روحيه كمك و احترام نسبت به يكديگر· بعد اجتماعي:كيفيت جو سازماني با عواملي مختلفي چون ثبت وقايع ز ندگي نيروي انساني، سالروز ازدواج، تولد و مرگ عزيزان، بزرگ داشت چنين روزهايي از طرف همكاران سازماني موجب بالا رفتن كيفيت كاري در سازمان ميگردد (عسکريان، 1383، 62-63).· تكنولوژي :طبق مطالعات برنز و استاكر (1961) تكنولوژهاي متنوع موجب ارتباطات بازتر، اعتماد، خلاقيت و پذيرش مسئوليت فردي در انجام كار ميشوند.· محيط خارجي:تحولات محيطي ميتواند بر جو سازمان موثر باشد، براي مثال در شرايط سخت اقتصادي سازمانها ممكن است مجبور شوند عدهاي از كاركنان خود را بر كنار كنند و اين احتمالاً موجب ميشود آنها احساس كنند جو تهديد آميز و غير حمايتي است.· خطمشيها و اقدامات مديريت :كه تأثير آن بر جو مورد تاييد است، براي مثال معلوم شده كه ارائه باز خورد استقلال فردي و هويت بخشي به شغل موجب احساس مسئوليت اعضاء در دستيابي به اهداف گروهي و سازماني ميشود كه اين موجب ايجاد جو موفقيتآميز ميشود (شيروي، 1380).فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 94فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلیمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل
دانلود فایل مبانی نظری جو سازماني و رفتار شهروندي سازماني
دانلود مبانی نظری ارتباط جو سازماني و رفتار شهروندي سازماني,مبانی نظری ارتباط جو سازماني و رفتار شهروندي سازماني,ارتباط جو سازماني و رفتار شهروندي سازماني,جو سازماني, رفتار شهروندي سازماني