دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی

دانلود-پیشینه-تحقیق-و-مبانی-نظری-سلامت-روانیسلامت روانیتماميانسان‌هاي زنده از توان سلامت معيني برخوردارند كه بايد براي نيل بهتندرستي كامل ودوري از بيماري براي توسعه آن تلاش نمايند. شيوه‌هاي زندگيمرسوم بين انسان‌ها، تأثير مهمي بر سلامت و تندرستي آنان دارد. گذاراپيدميولوژيكي كه اخيراً به علت تغيير در شرايط و شيوه‌هاي زندگي مشهوداست، بار دوگانه بيماري‌هاي واگير و غيرواگير را در بسياري از كشورهايمنطقه مديترانه شرقي افزايش داده است. دراين منطقه، بيماري‌هاي ناشي ازالگوهاي شيوه زندگي ناسالم به صدر فهرست دلايل بيماري و مرگ‌ومير انتقاليافته است. بنابراين ضروري است كه توجهي جدي به عوامل مؤثر در افزايش وسعتبيماري‌ها، آغاز شود. سرمايه‌گذاري براي خلق فرهنگ ارتقاي سلامت، در ابتداموجب برخورداري از موقعيت‌هاي اجتماعي بهتر و در دراز مدت منجر بهبرخورداري از مزاياي مورد انتظار و بهبود سلامت ملل مي‌شود. سلامت انسان،تنها سلامت جسماني نيست. مهمتر از آن سلامت اخلاقي، ذهني آرام و متمركزاست. فقط چنين ذهني مي‌تواند به شفاي جسم كمك كند (ضعیفی، 1389).ازديدگاه اسلامي سلامت روان شامل افزايش توانايي‌هاي افراد و جامعه وقادرسازي آنها در دستيابي به اهداف مورد نظر مي‌باشد. بهداشت‌روان به همهما مربوط است، نه فقط به كساني كه از بيماري رنج مي‌برند. متأسفانه در بخشعظيمي از دنيا به بهداشت‌روان و بيماري رواني به اندازه سلامت جسماني وبيماري جسمي اهميت داده نمي‌شود و مورد بي‌توجهي و غفلت واقع مي‌شود(ضعیفی، 1389).بهطور كلي در سالهاي اخير مسأله «بهداشت رواني» خود را به عنوان يكي ازدغدغه‌هاي اصلي افراد و سازمان‌هاي مسئول امور بهداشتي در سراسر جهان و بهويژه سازمان جهاني بهداشت (WHO) مطرح نموده. تا آنجا‌ كه سال 2001 ميلادي از سوي WHO به عنوان سال بهداشت رواني و با شعار «غفلت بس است، مراقبت كنيم»[1]تعيين و معرفي گرديده است. از طرفي اهميت ويژه‌اي كه سازمان جهاني بهداشتبراي اين مسأله قايل گرديده سبب شده تا «بهداشت رواني » و مقولات مرتبط باآن، به عنوان يكي از محورهاي اساسي، مورد توجه پژوهشگران و صاحب‌نظران علومبهداشتي قرار گرفته، آنان را وادار نمايد، ضمن بهره‌گيري از ابزارهايموجود در عرصه پژوهش، به سنجش وضعيت بهداشت رواني جوامع انساني و ارائهراهكارهايي در جهت ارتقا و بهبود كيفيت سلامت رواني افراد جامعه بپردازند(گنجی ، 1385) .مرز بين سلامت و اختلال رواني گاهي چنان با هم در مي‌آميزد كه اطلاق سلامت يا بيماري به فرد مشكل به نظر مي‌رسد.به طور كلي فردي از نظر سلامت عمومی، سالم است كه تعادل بين رفتارها و كنترل او در مواجه با مشكلات اجتماعي وجود داشته باشد.سلامتفكر و روان عبارت است از قابليت موزون و هماهنگ شدن با ديگران، تغيير واصلاح محيط فردي و اجتماعي حل تضادها و تمايلات شخصي بطور منطقي و عادلانه ومناسب (رضائيان، 1380).تعریف لاروس[2]از سلامت عمومی: استعداد روان براي هماهنگ، خوشايند و مؤثر كار كردن، برايموقعيت‌هاي دشوار انعطاف‌پذير بودن و براي بازيابي تعادل خود، تواناييداشتن (به نقل از حيدري، 1384).از نظر سازمان بهداشت جهاني[3]، بهداشت عمومی يعني توانايي كامل براي ايفاي نقشهاي اجتماعي، رواني، جسمي، نه فقط فقدان بيماري يا ناتواني (حسين آزاد، 1387).فرد داراي سلامت عمومی به نظر آدلر[4]، روابط خانوادگي صميمي و مطلوبي دارد و جايگاه خود را در گروههاي اجتماعيبه درستي مي‌شناسد، در زندگي هدفمند و غايت مداراست و اعمال او مبتني برتعقيب اين اهداف است.سلامت عمومی به عقيده اسكينر[5]،معادل با رفتار منطبق با قوانين و ضوابط جامعه است و چنين انساني وقتي بامشكل روبرو مي‌شود از طريق شيوه ي اصلاح رفتار براي بهبود و به هنجار كردنرفتار خود به طور متناوب استفاده مي‌جويد.به عقيده اريكسون[6]: سلامت روانشناختي هر فرد به همان اندازه است كه توانسته است توانايي متناسب با هر كدام از مراحل زندگي را كسب كند.از نظر فرويد: شخص سالم از مكانيزمهاي دفاعي نوع دوستي، شوخ طبعي، پارسايي و والايش استفاده مي‌كند (میر غلامی، 1387).عملكردموفق، كاركردهاي رواني در قالب تفكر، خلق و رفتار كه منجر به فعاليتهايثمربخش، روابط ارضاء كننده با ديگران و توانايي انطباق و مدارا با تمایلاتمي شود. (کاپلان و سادوک، 2003).سلامترواني به مفهوم تأمين و رشد سلامت رواني فردي_ اجتماعي و پيشگيري از ابتلاو درمان مناسب بيماري رواني و توانبخشي بيماران رواني است ( صالحي، 1386).درتعريف سلامت روان و شاخص‌هاي آن ديدگاههاي گوناگون وجود دارد. به عنوانمثال: روان‌كاوان معتقدند شخص از سلامت روان برخوردار است كه «خود» درساختار شخصيت او به تكامل لازم رسيده باشد و بتواند تعارض‌هاي ميانخواست‌هاي «نهاد» و محدوديت‌هاي «فراخود» را بر اساس عقل و منطق حل كند.گروهي ديگر از روان‌شناسان و روان درمانگران فردي را از لحاظ رواني سالممي‌دانند كه احساس اجتماعي در او رشد يابد و قادر است ارتباط سازنده‌اي باديگران برقرار سازد. چنين كسي ضمن احساس احترام نسبت به خود و ديگران،كمبودهاي خويش را قبول دارد و انعطاف‌پذير است. بعضي ديگر از متخصصان،سلامت روان را منوط به ارضاي دو نياز اساسي در انسان مي‌دانند.يكيدرگيري عاطفي با ديگران و ديگري احساس موفقيت و ارزش در زندگي رفتاردرمانگران، سلامت رواني را بر مبناي تاثير عوامل محيطي بر يادگيري وسازگاري فرد تبيين مي‌كنند (نوابي‌نژاد، 1379).مي‌توانگفت شخص سالم فردي است كه ادراك نسبتاً دقيق از واقعيت دارد و براي رسيدنبه هدف‌هاي خويش بر اساس عقل و منطق عمل مي‌كند، نسبت به خود نگرشي مثبتدارد و با ديگران سازگار است و در زندگي غالباً شاد بوده، قادر استناكامي‌ها را تحمل كند. از آنجا كه اساس سلامت روان آدمي در طي دوره كودكي ونوجواني و عوامل موثر در تامين آن شايان توجه و اهميت فوق‌العاده است.امروزهروان‌شناسي، روابط متقابل سلامت تن و روان را مورد تائيد و تاكيد قرارمي‌دهد. به اين معني كه داشتن روان سالم مستلزم بدني سالم و لازمه بدن سالمنيز برخورداري از رواني سالم است. از اين رو ترديدي نيست كه سلامت جسمانيكودك يا نوجوان در سلامت رواني او نقشي مهمي دارد (رحيميان، 1378).بهداشترواني، رشته‌اي تخصصي از بهداشت عمومي است، كه در زمينه كاستن بيماريهايرواني در يك اجتماعي فعاليت مي‌نمايد و بررسي انواع مختلف اختلالات رواني وعوامل موثري كه در بروز آنها نقش دارند، در قلمرو كار اين علم مي‌باشد.شناخت طرز ايجاد اختلالات رواني قدم اول برنامه‌ريزي براي اقدامات پيشگيريبه حساب مي‌آيد. پس از شناخت علتهاي بوجود آورنده اختلالات رواني، وظيفهدست اندركاران اين رشته، مطالعه راههاي از بين بردن علتهاي مذبور يا غلبهبر آنها مي‌باشد. با توجه به اينكه بروز اختلالات رواني مجموعه عواملزيستي- رواني- اجتماعي دخالت دارند، روشهاي پيشگيري از اين اختلالات نيزچند بعدي هستند و بايد در ابعاد زيستي رواني و اجتماعي مورد توجه قرارگيرند (شاملو، 1381).بهداشترواني به معناي سلامت فكر مي‌باشد و منظور نشان دادن وضع مثبت و سلامترواني است كه خود مي‌تواند نسبت به ايجاد سيستم باارزشي در مورد ايجاد تحركو پيشرفت و تكامل در حد فردي، ملي و بين‌المللي كمك نمايد. زيرا وقتيسلامت رواني شناخته شد، نسبت به دستيابي به آن اقدام مي‌شود و راه برايتكامل فردي و اجتماعي باز مي‌گردد (شاملو، 1380).فرهنگبزرگ روان‌شناسي لاروس، بهداشت رواني را چنين تعريف كرد: «استعداد روانبراي هماهنگي، خوشايند و موثر كار كردن» براي موقعيتهاي دشوار، انعطاف‌پذيربودن و براي بازيابي تعادل خود، توانايي داشتن».سازمانبهداشت جهاني، بهداشت رواني را چنين تعريف مي‌كند «بهداشت رواني در درونمفهوم كلي بهداشت جاي مي‌گيرد و بهداشت يعني توانايي كامل براي ايفاينقشهاي اجتماعي، رواني و جسمي، بهداشت، تنها نبود بيماري‌اي عقب ماندگينيست».برايبهداشت رواني تعاريف ديگر نيز ارائه شده است. در سال 1948، كميسيونمقدماتي سومين كنگره جهاني بهداشت روان براي بهداشت رواني يك تعريف دوقسمتي ارائه داده است:1-بهداشت رواني، حالتي است كه از نظر جسمي، رواني و عاطفي، در حدي كه بابهداشت رواني ديگران انطباق داشته باشد براي فرد مطلوبترين رشد را ممكنمي‌سازد.2-جامعه خوب، جامعه‌اي است كه براي اعضاء خود چنين رشدي فراهم مي‌آورد و درعين حال رشد خود را تضمين مي‌كند و نسبت به ساير جوامع بردباري نشانمي‌دهد. جنبه‌هاي سلامت عمومیپنج اصل سلامت عمومی از نظر انجمن روانشناسي آمريكا (APA) به شرح زير است:عليرغم دشواري‌ها اغلب مردم مي‌توانند سلامت عمومی خود را حفظ كنند. شخصيتقوي قادر است در مقابل فشار (استرس) مقاومت كند حتي شخصيت ضعيف هم مي‌تواندبا تقويت و كمك، مقاومت بيشتري نشان دهد. سلامت رواني تنها آزاد بودن ازدشوارريها نيست بلكه در اين است كه فرد در مواجهه با دشواريها راه حلي پيداكند به طور عموم سلامت عمومی شخص مربوط است به:1-روابط شخص با ديگران2-طرز رفتار شخص3-منابع رضايت شخص4-حصول ايمني5-ارزش هدفهاي شخص در زندگيشايدبا بحث در اين موارد شخص قادر شود كليدي براي فهم مشكلات خود پيدا كند وموارد ضعف خود را ترميم كند (انجمن روانشناسي آمريكا، 1999؛ به نقل ازآزاد، 1387).1-روابط شخص با ديگران: عامل بسيار مهمي كه در شادابي روحيه شخص مؤثر ات عبارتست از قدرت بهتر كردن روابط شخص با ديگران2-چگونگي‌رفتار شخص، كيفيت رفتار شخص با ديگران نتيجه سه نيرويي است كه در شخصيتانساني نهفته است اين سه نيرو از سه محل سرچشمه مي‌گيرد كه عبارتست از:شعور ناآگاه، شعور آگاه و وجدان كه از تركيب و تأثير آن دو بر يكديگر حاصلمي‌شود.3-منابعرضايت شخص: براي حصول سلامت عمومی افراد احساس رضايت خاطر از زندگي لازماست. رضايت از برآورده شدن احتياجات و قابل حصول شدن آرزوهاي حاصل مي‌شودتقدير و تشويق ديگران احساس رضايت را كامل‌تر مي كند. حصول رضايت به مهارت وكاردانی و همچنين به بي‌نيازي و پشتكار نيز بستگي زياد دارد.4-ايمنيعاطفي: روشهايي كه شخص كشف ايمني عاطفي مي‌كند و مقدار و اندازه‌اي كهمي‌تواند اطمينان خاطر و ايمني عاطفي داشته باشد براي سلامت عمومی خود وبچه‌هايش كمال اهميت را دارد. ايمني عاطفي مربوط است به مقدار اعتماد بهنفس شخص و فارغ بودن از حسن مجرميت و معلوماتي كه مطلوب شخص است. و كيفيترابطه شخص با خانواده‌اش، حرفه‌اش و دوستانش ناايمني و عدم اعتماد به افرادخانواده و دوستان خطري جدي است كه سلامت عمومی شخص را تهدير مي‌كند.5-ارزشاهداف شخص: بهتر است شخص در زندگي هدف داشته باشد. بي هدف و بي‌مقصدنمي‌توان زياد زندگي كرد. افرادي از سلامت عمومی برخوردارند كه:1-قابليت و توانايي برقراري ارتباط با ديگران را در جامعه دارند.2-از آرامش خاطر برخوردار بوده و فاقد اضطراب و ترس دايمي است.3-احساس كفايت و اعتماد به نفس مي‌كنند.4-توانايي پذيرش مقررات اجتماعي را دارند.5-در حاليكه ديگران را دوست دارند به آنها وابستگي و اتكاي افراطي ندارند.6-بشارت‌ها و شرايط براي زندگي را تحمل مي‌كنند.7-انعطاف‌ پذيرند.8-به اندازه‌ي توانايي خويش از خود توقع دارند.9-از فضايل اخلاقي مثل خيرخواهي و دلسوزي و تواضع برخوردارند.10-در زمان حال زندگي مي‌كنند.11-رضايت و نگراني منطقي دارند.12-ترس، خشم، اضطراب خود را كنترل مي‌كنند (به نقل از آزاد 1387). اهداف بهداشت رواني:هدفهايبهداشت رواني را مي‌توان در كل به اين صورت بيان كرد: «رسيدن به يك زندگيتكامل يافته، شادتر، هماهنگ­تر و كارآمدتر». در زير به تعريف هر يك از اينابعاد پرداخته شده است.1-زندگي نسبتاً تكامل يافته: در يك زندگي نسبتاً كامل، فرد تواناييهايبالقوه خود را مي‌شناسد و پيوسته در حال رشد و باروري و تكامل است. احساسمسئوليت در انجام كارهاي محوله و احساس شادماني در هنگام فراغت، شركت درفعاليتهاي مختلف و برخورداري از مهارت انجام صحيح كارها، به فرد اجازهمي‌دهد كه موفقيت را تجربه كند.دريك زندگي تكامل يافته، همه ابعاد شخصيت فرد، اعم از جسماني، رواني، ذهني ومعنوي رشد و تكامل مي‌يابند و هدف بهداشت رواني نيز ايجاد فرصت براي بروزاستعدادها و تواناييهاي گوناگون فرد است. هر اندازه فرد بيشتر تواناييها وقابليتهاي خود را بشناسد و آنها را به كار گيرد احساس رضايتمندي و خوشنودي وموفقيت بيشتر با او قرين خواهد بود.2-زندگي شاد و مطبوع: شادكامي و خوشبختي نسبي است، ليكن نوجواني كه از روابطسالم و سازنده و مطلوب خود با همسالان انجام تحصيل و كار موفق وبرنامه‌ريزي مشخص در زندگي برخوردار است، فردي شاد و با نشاط خواهد بود.والدين شاد و محيط خانواده مطبوع، فرزنداني شاد به بار مي‌آورد. محيطآموزشي مطلوب نيز بر روحيه نوجوان تأثير مثبت بر جاي مي‌گذارد.3-زندگي هماهنگ: زندگي هماهنگ و منسجم بستگي به موفقيت در دو چيز دارد: كنارآمدن با خود و ديگران، كنار آمدن با خود شامل توانايي تصميم‌گيري، افسوسگذشته را نخوردن و توانايي پذيرش محدوديتها و كمبودهاي خويش، پرورشاستعدادها و قابليتهاي خود و احساس ارزشمندي و اعتماد به نفس در فرد است.كنارآمدن و زندگي مطبوع با ديگران رابطه‌اي است عاري از حرص و آز، بدبيني،حسادت و نفرت و ديگر خصوصيات منفي نسبت به فرد يا افراد ديگر. اين عواملمانع رشد و توفيق در روابط انساني موفقيت‌آميز با ديگران است.4-زندگي مؤثر و كارآمد: زندگي مؤثر و كارآمد در حقيقت نيمه مجموعه‌اي ازويژگيهاي فعلي، يعني خودشناسي، رشد و تكامل فردي، شاد زيستن، توانايي ايجادارتباط با ديگران و كنار آمدن با خود است. رسيدن به بيشترين بازده با صرفكمترين انرژي و كمترين اتلاف وقت و مؤثر و كارآمد بودن در زندگي، مستلزمشناخت تواناييها و قابليتهاي خود است (به نقل از آزاد 1387).فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 33مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل

دانلود فایل

دانلود فایل پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی, سلامت روانی,, سلامت, روانی,, سلامت روان در مكاتب روانشناسي,, جنبه‌هاي سلامت عمومی