دولت و مسئوليت اجتماعي

دولت و مسئوليت اجتماعي

دولت-و-مسئوليت-اجتماعيدولت و مسئوليت اجتماعي مقدمهاگر اندکي به پيرامون خود
نگاه کنيم، به سازمان ها، شرکت ها، بانک ها و انسان ها، صحنه ي درگيري را شاهد
خواهيم بود که ريشه در دردي دارد که سال هاست گريبانگير انسان ها بوده است و تلاش
متفکران، حکيمان، روانشناسان، فيلسوفان و … هيچ علاجي را براي آن به ارمغان
نياورده است. اين درد چيزي نيست مگر دشمني با طبيعت. گروه هاي بشري قرن هاست که
براي سبقت گرفتن در راه بهره مندي از طبيعت خنجرهاي آهيخته خود را در شکم همديگر
فرو مي برند. اگر اين کارزار در قرن هاي پيش بر سر چراگاه و قطعه اي زمين بود،
اکنون منابع زيرزميني است که عرصه را بر همه تنگ کرده است. با اين همه جاي شکر
باقي است که اندکاني پيدا شده اند که در اين راه موانعي را قرار دهند و سعي در
تغيير انديشه بشر مخرب امروزي داشته باشند.اين متفکران که در حيطه
هاي گوناگون به سخنراني پرداخته اند، حيطه مديريت را از افکار خود بي بهره نگذاشته
اند. يکي از نظرياتي که امروزه براي خود جا بازکرده است، مسئوليت هاي اجتماعي در
مديريت است. جهت اين نظريه به سمت و سويي است تا که شايد بتواند بشر امروزي را به
دنبال خود بکشاند و او را با طبيعت به عنوان يک جزء و نه يک فرادست همگون کند و
همچنين به شيوه اي عادلانه فوايد حاصل از تعامل با طبيعت را بين آنها تقسيم کند.
لذا در اين نوشته سعي بر آن است که با بررسي تمام جوانب مسئوليت اجتماعي در امتداد
يک نمونه مطرح شده زواياي پنهان موضوع آشکار شود.بنابراين در ادامه با ارائه
تعاريف و نظريات گوناگون در مورد مسئوليت اجتماعي، نمونه ياد شده مورد بررسي قرار
مي گيرد.   مسئوليت اجتماعيمتفکران رشته مديريت از
دهه 1950، توجه خود را به مسئوليت هاي اجتماعي معطوف کردند.تمام سازمان هايي که
فقط سود و زيان خود را وزن مي کردند، تحت فشار مردم و سازمان هاي مشابه، ديد خود
را اندکي به فراتر از سازمان اندوختند. ديگر بوضوح مشخص است که اعمال سازمان ها بر
محيط بيروني تأثير بسزايي خواهد داشت و نمي توان سود و زيان ناشي از سازمان ها بر
جامعه را ناديده گرفت. جهت مسئوليت اجتماعي به سمتي است که فوايد اجتماع در آن
امتداد است. لذا تلاش بر اين بوده است که سود و زيان سازمان ها به گونه اي باشد که
مردم هزينه اضافي متحمل نشوند.منظور از مسئوليت اجتماعي
اين است که که سازمان ها تأثير عمده اي بر سيستم اجتماعي دارند و لذا چگونگي
فعاليت هاي آنها بايد به گونه اي باشد که در اثر آن زياني به جامعه نرسد، و در
صورت رسيدن زيان، سازمان هاي مربوط ملزم به جبران آن باشند. به عبارت ديگر، سازمان
ها نبايد خود را مستقل از محيط بيروني خود و به اصطلاح «تافته جدا بافته» بدانند،
بلکه بايد خود را جزئي از يک کل يعني محيط بيروني و اجتماع بدانند و بايد اهداف و
فعاليت هاي آنها در راستاي آرمان هاي اجتماعي و رفاه و آسايش جامعه باشد.امروزه همه مديران بايد
به کارهايي دست بزنند که مورد قبول جامعه و منطبق با ارزش هاي آن باشد. سازمان
هايي که نمي توانند خود را با اين مهم تطبيق دهند، موفق نخواهند بود. پيتر دراکر
يکي از برجسته ترين صاحبنظران مديريت در اين باره مي گويد که سازمان هاي خصوصي به
منظور حفظ مشروعيت خود و بقا در محيط، بايد قبول کنند که نقش و وظيفه عمومي و
اجتماعي نيز دارند. اين نقش اجتماعي از اين اصل پذيرفته شده نشأت مي گيرد که: «هر
فردي مسئول رفتار خود است و چنانچه ازطرف وي، خواه به طور عمد و غير عمد، صدمه اي
به ديگران وارد شود، بايد پاسخگو باشد.» سازمان ها نيز از اين مقوله مستثني نيستند
و بايد پاسخگوي تأثيرات اجتماعي نامطلوب خود باشند.

دانلود فایل

دانلود فایل دولت و مسئوليت اجتماعي

دولت و مسئوليت اجتماعي,مسئولیت اجتماعی,دولت,سازمان ها,شرکت ها,بانک ها,انسان ها,مدیریت سازمانها, فيلسوفان ,تافته جدا بافته, مشروعيت,تحقيق,جزوه ,مقاله,پايان نامه,پروژه,دانلود تحقيق ,دانلود جزوه,دانلود مقاله,دانلود پايان نامه