فایل word ادبیات تحقیق سلامت روانی

فایل word ادبیات تحقیق سلامت روانی

فایل-word-ادبیات-تحقیق-سلامت-روانیعنوان: مبانی نظری و ادبیات تحقیق سلامت روانی فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 54فصل دوم مبانی نظری، پیشنه تحقیق و ادبیات تحقیقهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی متغیرهای تحقیقمنابع کامل فهرست مطالب2-8 ) سلامت رواني——————————————————- 292-9 ) تعريف سلامت رواني————————————————- 292-9-1 ) الگوهاي عمده در تعريف سلامتي————————————- 292-9-2 ) ابعاد سلامت—————————————————- 302-10 ) سلامت رواني در محيط کار——————————————– 392-11 ) اهميت سلامت رواني———————————————— 392-12 ) وضعيت سلامت رواني در جهان و ايران———————————– 412-13 ) اصول سلامت رواني و ارتقاء آن—————————————- 422-14 ) مشخصه‌هاي سلامت رواني——————————————– 432-15 ) عوامل موثر در سلامت رواني——————————————- 452-16 ) مدل‌هاي اندازه‌گيري سلامت رواني————————————— 462-16-1 ) مدل دراگوتيز و همکاران (1973)———————————– 462-16-2 ) مدل گلدبرگ و همکاران (1979)———————————– 462-16-3 ) مدل راتر و همکاران (1970)————————————– 472-16-4 ) مدل ريف و همکاران (1926)————————————- 472-17 ) نظريات مرتبط با سلامت رواني—————————————– 492-17-1 ) نظريه زيگموند فرويد——————————————– 492-17-2 ) نظريه کورت لوين———————————————- 502-17-3 ) نظريه آدلر————————————————— 502-17-4 ) نظريه ساليون————————————————– 502-17-5 ) نظريه کارل راجرز———————————————– 512-17-6 ) نظريه آلبرت اليس———————————————- 52منابعقسمتی از متنسلامت روانيطي چند دهه اخير، مطالعه درخصوص سلامت رواني و شناخت عوامل تأثيرگذار برآن، بيش از بيش مورد توجه پژوهشگران است.تعريف سلامت روانيالگوهاي عمده در تعريف سلامتيبه طور کلي تعاريف مربوط به سلامتي از الگوهايي پديد آمده اند که جز معتقدات دانشمندان مختلف بوده اند. بر اساس اين اعتقادات سه الگوي عمده در تعريف سلامتي همواره مدنظر بوده است:الف ) الگوي پزشکي : عقيده کلي الگوي پزشکي اين است که سلامت يعني فقدان يکي يا چند مورد از موارد مرگ، بيماري، ناراحتي، ناتواني و نارضايتي که در انگليسي به آنها «5D» گفته مي‌شود.بنابراين اگر فرد بيمار يا در حال مرگ نباشد در حالت سلامت به سر مي‌برد. پيروان الگوي پزشکي عمدتاً بر تبيين زيست شناختي بيماري متکي بوده و تمايل دارند که بيماري و بر حسب بدکاري اندام‌ها، سلول‌ها و ساير سيستم‌هاي زيست شناختي مانند بيماري کبد، قلب يا کم خوني ناشي از سلول‌هاي داسي شکل،… تبيين کنند. الگوي پزشکي با مشکلات اجتماعي که بر سلامت اثر مي‌گذارند سر وکار ندارد. تکيه بر تفکر زيست شناختي نمي‌تواند سبب درک درستي از سلامت بر حسب عوامل روان شناختي و اجتماعي باشد و همين طور مي‌تواند در ايجاد سلامت بوسيله پيشگيري از بيماري‌هاي روان شناختي که در اثر سبک زندگي ناسالم و رفتارهاي تخريبي بوجود آمده اند، موفق باشد (باباپور، 1381).ب ) الگوي محيطي: اين الگو از تحليل نوين اکوسيستم و خطرات محيطي به سلامتي انسان پديد آمده است. در اين الگو سلامتي بر حسب کيفيت سازش فرد با محيط به هنگام تغيير شرايط تعريف شده است. اين الگو تاثيرات وضعيت اقتصادي، اجتماعي، آموزش و عوامل محيطي چندگانه بر سلامت شخصي را در بر مي‌گيرد. برخلاف الگوي پزشکي که بر اندام‌هاي بيمار و نابهنجاري‌هاي زيست شناختي تاکيد مي‌کند، الگوي محيطي بر وضعيت‌ها و شرايط خارج از فرد که بر سلامت او تاثير مي‌گذارند، متمرکز است اين شرايط مشتمل بر آب و هوا، شرايط زندگي، در معرض مواد مضر قرار گرفتن، شرايط اقتصادي ـ اجتماعي، روابط اجتماعي، و نظام مراقبت از سلامت. بر اساس اين رويکرد بيماري و عدم سلامت يعني ناموزوني انسان با تعاملات محيطي (باباپور، 1381)ج ) الگوي کلي نگر: اين الگو سلامتي را بر حسب کليت شخص تعريف مي‌کند و جنبه‌هاي زيست شناختي، فيزيولوژيکي، رواني، هيجاني، اجتماعي، معنوي و محيطي افراد را شامل مي‌شود و بر سلامتي بهينه، پيشگيري از بيماري و حالت‌هاي رواني و هيجاني مثبت متمرکز است. الگوي کلي نگر، سلامت معنوي را نيز در بر مي‌گيرد که الگوي پزشکي فاقد اين بعد مي‌باشد. بر خلاف الگوي پزشکي که معتقد است شخصي که بيمار نيست يا از بيماري رنج نمي‌برد، تا حد ممکن سالم است، الگوي کلي نگر، سلامت را حالت بهينه و يا رفتارهاي مثبت مي‌داند(ادلين[1] و همکاران، 1999).) ابعاد سلامتدانشمندان معتقدند که سلامت داراي ابعادي به شرح زير است:1ـ سلامت جسماني: عبارت است از سلامت بدن که اين سلامت از طريق خوردن و آشاميدن صحيح، ورزش منظم، اجتناب از عادات مضر، آگاهي يافتن و احساس مسئوليت در قبال سلامت و تندرستي، به دنبال مراقبت‌هاي پزشکي مورد نياز و شرکت دادن در فعاليت‌هايي که به پيشگيري از بيماري کمک مي‌کند، محقق مي‌شود(ادلين و همکاران، 1999).سلامت جسماني به منزله ادراک و انتظار مثبت از وضعيت جسماني مناسب است. اين يک واقعيت است که ما فاقد ابزارهايي هستيم که بتوانيم بطور کامل سلامت به ويژه سلامت مثبت را توصيف و پيش بيني کنيم(ادلين و همکاران، 1999).2ـ سلامت اجتماعي : يعني توانايي انجام موثر و کارآمد نقش‌هاي اجتماعي بدون آسيب رساندن به ديگران. سلامت اجتماعي در واقع همان ارزيابي شرايط و کار فرد در جامعه است. اين بعد از سلامتي بطور مشترک توسط روانشناسان و جامعه شناسان مورد توجه قرار گرفته است (ادلين و همکاران، 1999).3ـ سلامت هيجاني : اين بعد از سلامت به فهم هيجانها و شيوه صحيح مقابله با مشکلاتي که در زندگي روزمره پديد مي‌آيد و چگونه تحمل کردن تنيدگي، اشاره مي‌کند(ادلين و همکاران، 1999).4ـ سلامت عقلاني : سلامت عقلاني يعني داشتن ذهن باز به عقايد و مفاهيم جديد. به عبارت ديگر سلامت عقلاني عبارتست از فهم اين نکته که شخص باطناً داراي انرژي لازم و مناسب براي انجام فعاليت‌هاي عقلاني مي‌باشد. محققان معتقدند که فعاليت‌هاي بسيار زياد يا بسيار کم، تاثير منفي بر سلامت مي‌گذارد. مقدار متوسطي از فعاليت عقلاني در حد بهينه بوده و مناسب است(نايدو[2]، 2000).5ـ سلامت معنوي : در مورد سلامت معنوي تعاريف متعددي ارائه شده است. براي مثال به نظر ادلين و همکاران (1999) سلامت معنوي يعني «حالت تعادل و نظم فرد با خود و ديگران و توانايي موازنه ساختن بين نيازهاي دروني با خواسته‌ها و تقاضاهاي بقيه دنيا». اليسون (1986) سلامت معنوي را «نيروي يکپارچه بيت ذهن و بدن» و گرين برگ (1986) آنرا «عقيده به يک نيروي وحدت بخش» و برخي از مولفان ديگر سلامت معنوي را «ادراک مثبت از معني و هدف زندگي» مي‌دانند(باباپور، 1381).6ـ سلامت رواني : مولفان مختلف تعاريف متفاوتي از سلامت روان ارائه داده اند. اين تنوع در تعاريف مي‌تواند ناشي از تفاوت رويکردهاي مختلف در روان شناسي و اعتقاد متفاوت مولفان نسبت به مولفه‌هاي مختلفي که در ارتباط با سلامت روان وجود دارد و در برخي مواقع بواسطه نتايجي که از پاره اي از بررسي‌هاي بدست مي‌آيد، باشد.پيش از پرداختن به تعريف سلامتي رواني لازم است به يک نکته اشاره نماييم. سه واژه «بهداشت رواني» و «سلامت رواني» و «بهزيستي رواني» گرچه داراي معاني متفاوتي هستند، ولي در مواردي به جاي يکديگر به کار مي‌روند(هرشن سن، 1988، ترجمه منشي طوسي، 1374: 53).[1] – Edlin[2] – Naidooسلامت روانيطي چند دهه اخير، مطالعه درخصوص سلامت رواني و شناخت عوامل تأثيرگذار برآن، بيش از بيش مورد توجه پژوهشگران است.تعريف سلامت روانيالگوهاي عمده در تعريف سلامتيبه طور کلي تعاريف مربوط به سلامتي از الگوهايي پديد آمده اند که جز معتقدات دانشمندان مختلف بوده اند. بر اساس اين اعتقادات سه الگوي عمده در تعريف سلامتي همواره مدنظر بوده است:الف ) الگوي پزشکي : عقيده کلي الگوي پزشکي اين است که سلامت يعني فقدان يکي يا چند مورد از موارد مرگ، بيماري، ناراحتي، ناتواني و نارضايتي که در انگليسي به آنها «5D» گفته مي‌شود.بنابراين اگر فرد بيمار يا در حال مرگ نباشد در حالت سلامت به سر مي‌برد. پيروان الگوي پزشکي عمدتاً بر تبيين زيست شناختي بيماري متکي بوده و تمايل دارند که بيماري و بر حسب بدکاري اندام‌ها، سلول‌ها و ساير سيستم‌هاي زيست شناختي مانند بيماري کبد، قلب يا کم خوني ناشي از سلول‌هاي داسي شکل،… تبيين کنند. الگوي پزشکي با مشکلات اجتماعي که بر سلامت اثر مي‌گذارند سر وکار ندارد. تکيه بر تفکر زيست شناختي نمي‌تواند سبب درک درستي از سلامت بر حسب عوامل روان شناختي و اجتماعي باشد و همين طور مي‌تواند در ايجاد سلامت بوسيله پيشگيري از بيماري‌هاي روان شناختي که در اثر سبک زندگي ناسالم و رفتارهاي تخريبي بوجود آمده اند، موفق باشد (باباپور، 1381).ب ) الگوي محيطي: اين الگو از تحليل نوين اکوسيستم و خطرات محيطي به سلامتي انسان پديد آمده است. در اين الگو سلامتي بر حسب کيفيت سازش فرد با محيط به هنگام تغيير شرايط تعريف شده است. اين الگو تاثيرات وضعيت اقتصادي، اجتماعي، آموزش و عوامل محيطي چندگانه بر سلامت شخصي را در بر مي‌گيرد. برخلاف الگوي پزشکي که بر اندام‌هاي بيمار و نابهنجاري‌هاي زيست شناختي تاکيد مي‌کند، الگوي محيطي بر وضعيت‌ها و شرايط خارج از فرد که بر سلامت او تاثير مي‌گذارند، متمرکز است اين شرايط مشتمل بر آب و هوا، شرايط زندگي، در معرض مواد مضر قرار گرفتن، شرايط اقتصادي ـ اجتماعي، روابط اجتماعي، و نظام مراقبت از سلامت. بر اساس اين رويکرد بيماري و عدم سلامت يعني ناموزوني انسان با تعاملات محيطي (باباپور، 1381)ج ) الگوي کلي نگر: اين الگو سلامتي را بر حسب کليت شخص تعريف مي‌کند و جنبه‌هاي زيست شناختي، فيزيولوژيکي، رواني، هيجاني، اجتماعي، معنوي و محيطي افراد را شامل مي‌شود و بر سلامتي بهينه، پيشگيري از بيماري و حالت‌هاي رواني و هيجاني مثبت متمرکز است. الگوي کلي نگر، سلامت معنوي را نيز در بر مي‌گيرد که الگوي پزشکي فاقد اين بعد مي‌باشد. بر خلاف الگوي پزشکي که معتقد است شخصي که بيمار نيست يا از بيماري رنج نمي‌برد، تا حد ممکن سالم است، الگوي کلي نگر، سلامت را حالت بهينه و يا رفتارهاي مثبت مي‌داند(ادلين[1] و همکاران، 1999).) ابعاد سلامتدانشمندان معتقدند که سلامت داراي ابعادي به شرح زير است:1ـ سلامت جسماني: عبارت است از سلامت بدن که اين سلامت از طريق خوردن و آشاميدن صحيح، ورزش منظم، اجتناب از عادات مضر، آگاهي يافتن و احساس مسئوليت در قبال سلامت و تندرستي، به دنبال مراقبت‌هاي پزشکي مورد نياز و شرکت دادن در فعاليت‌هايي که به پيشگيري از بيماري کمک مي‌کند، محقق مي‌شود(ادلين و همکاران، 1999).سلامت جسماني به منزله ادراک و انتظار مثبت از وضعيت جسماني مناسب است. اين يک واقعيت است که ما فاقد ابزارهايي هستيم که بتوانيم بطور کامل سلامت به ويژه سلامت مثبت را توصيف و پيش بيني کنيم(ادلين و همکاران، 1999).2ـ سلامت اجتماعي : يعني توانايي انجام موثر و کارآمد نقش‌هاي اجتماعي بدون آسيب رساندن به ديگران. سلامت اجتماعي در واقع همان ارزيابي شرايط و کار فرد در جامعه است. اين بعد از سلامتي بطور مشترک توسط روانشناسان و جامعه شناسان مورد توجه قرار گرفته است (ادلين و همکاران، 1999).3ـ سلامت هيجاني : اين بعد از سلامت به فهم هيجانها و شيوه صحيح مقابله با مشکلاتي که در زندگي روزمره پديد مي‌آيد و چگونه تحمل کردن تنيدگي، اشاره مي‌کند(ادلين و همکاران، 1999).4ـ سلامت عقلاني : سلامت عقلاني يعني داشتن ذهن باز به عقايد و مفاهيم جديد. به عبارت ديگر سلامت عقلاني عبارتست از فهم اين نکته که شخص باطناً داراي انرژي لازم و مناسب براي انجام فعاليت‌هاي عقلاني مي‌باشد. محققان معتقدند که فعاليت‌هاي بسيار زياد يا بسيار کم، تاثير منفي بر سلامت مي‌گذارد. مقدار متوسطي از فعاليت عقلاني در حد بهينه بوده و مناسب است(نايدو[2]، 2000).5ـ سلامت معنوي : در مورد سلامت معنوي تعاريف متعددي ارائه شده است. براي مثال به نظر ادلين و همکاران (1999) سلامت معنوي يعني «حالت تعادل و نظم فرد با خود و ديگران و توانايي موازنه ساختن بين نيازهاي دروني با خواسته‌ها و تقاضاهاي بقيه دنيا». اليسون (1986) سلامت معنوي را «نيروي يکپارچه بيت ذهن و بدن» و گرين برگ (1986) آنرا «عقيده به يک نيروي وحدت بخش» و برخي از مولفان ديگر سلامت معنوي را «ادراک مثبت از معني و هدف زندگي» مي‌دانند(باباپور، 1381).6ـ سلامت رواني : مولفان مختلف تعاريف متفاوتي از سلامت روان ارائه داده اند. اين تنوع در تعاريف مي‌تواند ناشي از تفاوت رويکردهاي مختلف در روان شناسي و اعتقاد متفاوت مولفان نسبت به مولفه‌هاي مختلفي که در ارتباط با سلامت روان وجود دارد و در برخي مواقع بواسطه نتايجي که از پاره اي از بررسي‌هاي بدست مي‌آيد، باشد.پيش از پرداختن به تعريف سلامتي رواني لازم است به يک نکته اشاره نماييم. سه واژه «بهداشت رواني» و «سلامت رواني» و «بهزيستي رواني» گرچه داراي معاني متفاوتي هستند، ولي در مواردي به جاي يکديگر به کار مي‌روند(هرشن سن، 1988، ترجمه منشي طوسي، 1374: 53).[1] – Edlin[2] – Naidooبرای خرید پیشینه تحقیق   سلامت روانی کافی است بر روی دکمه خرید کلیک کنید توجه داشته باشید هنگام خرید حتماً ایمیل معتبر وارد نمایید.فایل مبانی نظری سلامت روانی با فرمت ورد و قابل ویرایش بوده و شما پس از خرید مشکلی از این نظر نخواهید داشت.

دانلود فایل

دانلود فایل فایل word ادبیات تحقیق سلامت روانی

ادبیات تحقیق سلامت روانی,دانلود ادبیات تحقیق سلامت روانی,سلامت روانی,پیشینه تحقیق سلامت روانی