مبانی تکالیف اقلیت‌های دینی

مبانی تکالیف اقلیت‌های دینی

مبانی-تکالیف-اقلیت‌های-دینیفرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 56فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنمنابع فارسی کاملما
در این بخش علاوه بر منابع مبانی نظری، منابع کلی دیگری رو برایتان در نظر
گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید. تاریخچه اقلیت هااحتیاج تبادل محصول فکری و مادی گروههای مختلف انسانی –
از نظر خون ، زبان ، مذهب ، روح آمیزش، آشنایی بین ملت ها ، حس آزادمنشی ،
اختیار در انتخاب مسکن و اقامتگاه از دیرترین ازمنه حیات اجتماعی بشر حالت
اختلاط اجتناب ناپذیر گروههای مختلف نژادی و مذهبی را در اغلب سرزمین های
مسکون و کشورهای تشکیل شده ایجاب نموده است.بر
اثر همین اختلاط قهری ملت ها کمتر کشوری را می توان یافت که همه اتباع آن
دارای نژاد و مذهب واحد بوده و افراد آن همگی از مشخصات ملی مورد نظر شخصی و
یا اشخاص و یا اکثریت حاکم برخوردار باشند. ناگفته پیداست که در هر کشوری
شخص حاکم و یا هیئت حاکمه از یک سیاست نژادی و یا مذهبی و یا ملیت و تابعیت
خاص پیروی می کند و برخورداری از حمایت حکومت و یا قانون را مشروط بانطباق
افراد با سیستم تابعیت آن کشور میداند و این مطالب در مورد کشورهای گذشته و
شرایط قرون سابق بنحو بارزتری صادق بوده و سیستم سیاست نژادی و مذهبی توأم
با تعصب و شدت بیشتری از طرف حکومت ها اجرا می شده است.در
بیشتر اوقات اجرای این سیاست ها موجب محرومیت گروههایی که مشمول آن سیستم
نبودند می گردید و اغلب تضییقات و دشواریهایی بر آنها فراهم می شد و از طرف
هیئت حاکمه و اکثریت مورد بی مهری و آزار قرار گرفته و احیانا دچار سخترین
و وحشیانه ترین شکنجه ها می گردیدند. روی این اصل مسأله اقلیت‌ها و تأمین
حقوق مشروع آنان از ازمنه قدیم در تاریخ سیاسی جهان بصورت یک مشکل بین
المللی مطرح و موردنظر و بررسی قرار گرفته است.در
گذشته به گروه اقلیت به دیدی بیگانه می نگریستند. نهایتا عنوان بیگانه نظر
به اختلاف سیستم سیاسی هر کشوری مفهوم خاصی بخود می گرفت.در
سرزمین هایی که سیستم نژادی حکمفرما بود بیگانه کسی بود که خون و زبان و
یا سایر مشخصات نژادی وی با نژاد شخص و یا اکثریت حاکم تطبیق نمی نمود.همچنین
در کشورهایی که از سیاست مذهبی پیروی می شد و پایه ملیت بر اساس مذهب
معینی قرار گرفته بود و بیگانه بکسی می گفتند که پیرو مذهب حاکم و یا
اکثریت ملت نبود.در
عصر حاضر نیز که تابعیت هر کشوری بر اساس عناصر ملی خاص پی ریزی شده است
افرادیکه واجد عناصر و مشخصات مزبور نمی باشند بیگانه و گروهی خارجی و
مستقل از ملت شمرده می شود.ماهیت
بیگانه در گذشته منحط و در حال حاضر که ما جهان مترقیش می نامیم هیچ گونه
فرقی نگرده است تنها فرقی که مشاهده می شود اینست که تشخیص بیگانه و خارجی
در حکومت های گذشته موکول بنظر شخص حاکم و یا هیئت حاکمه بود ، و اکنون
تابع قانونیست که باز اکثریت آنرا وضع می نمایند و در هر دو صورت اقلیت ،
گروهی خارجی و اجنبی و بیگانه بشمار می رود.[1]در
حقیقت وصله ناجوری بر دامن ملت و گروهی منفصل از عنصر انسانی تشکیل دهنده
کشور محسوب می شوند و هیچ گونه وحدت ملی در میان دو گروه با اقلیت بیگانه و
اکثریت ملت وجود نداشته و جز با تغییر تابعیت ، وحدت ملی بین آن دو قابل
تحقق نیست.اما
در سیستم فقه و حقوق اسلامی با وجود اینکه تابعیت بر اساس مذهب نهاده شده
بیگانه مفهومی ندارد و فرد یا گروههای مذهبی می تواند با انعقاد پیمان و
قرارداد (ذمه) بگروه امت اسلامی بپیوندد و بدین وسیله از گروههای مختلف
متحدی که دارای تابعیت متفاوت می باشند ملت و امت واحدی تشکیل می گردد.[2]اما
در تاریخ حقوق بین الملل مثال های متعددی از پیمان هایی وجود دارد که برای
حمایت و تأمین منافع گروههای خاصی منعقد شده اند مانند پیمان اولیوای[3] 1660 که توسط لهستان واکتور کبیر منعقد شد و طی آن پومرانیا[4] و لیونیا[5] در اختیار سوئد قرار گرفت و به ساکنین   این سرزمین ها تضمین داده شد از آزادیهای مذهبی بهره مند شوند.نمونه بعدی کنوانسیون چند جانبه 1881 برای تعیین مرزهای یونان و ترکیه است.بعلاوه
در روابط قدرتهای مسیحی و اسلامی غالبا نمونه هایی از حمایت از اقلیت ها
برمی خوریم مانند پیمان سنت لویس فرانسه در 1250 که برای حمایت از
مارونیهایی منعقد شد که اتباع فرانسه محسوب می شدند. در این پیمان های
اولیه غالبا بر آزادی وجدان و آزادی انجام مراسم عبادی تأکید می شد. گرچه
برای این آزادیها هم محدودیت هایی قائل می شدند. پس از کنگره وین پیمانهای
حمایت از اقلیت ها دقت بیشتری یافت و حمایت از اقلیت های مذهبی به حمایت از
اقلیت های ملی تبدیل شد.[6]عصر نوین اروپا در پی انقلاب های فرانسه و آمریکا پدیدار شد ، بر مسئله حمایت از اقلیت ها جنبه غیرمذهبی تر بخشید. 2-2. عنوان اقلیت ها در فقه اسلامیموضوع
اقلیت ها در فقه اسلامی به هیچ وجه به عنوان بیگانه و یا اقلیتی که در
مقابل اراده و مصالح اکثریت اختیاری در تعیین حقوق و سرنوشت خود ندارد مطرح
نیست و همچنین هیچگونه زمینه ای برای مشکل اختلاف نژادی و اقلیتی که از
نظر نژاد و زبان و یا عناصر دیگری (که تابعیت در حقوق معاصر بر اساس آن
تعیین می گردد) با اکثریت اختلاف داشته باشد ، وجود ندارد.برای
توضیح این مطلب باید به مبنای حقوقی و نظریه خاص ایدئولوژی اسلامی در
مفهوم تابعیت توجه داشت. در قانون و ایدئولوژی جهانی اسلام مسئله تابعیت و
ملیت بر اساس خون و یا زبان و یا خاک و سایر عناصر مادی دیگر استوار نیست.
بلکه موضوع تابعیت یک امر اختیاری و مربوط به عقیده و طرز فکر افراد تشکیل
دهنده جامعه اسلامی می باشد.هر
فردی که به عقیده اسلامی معتقد باشد جزئی از جامعه اسلامی محسوب شده و
نژاد ، زبان و سابقه تاریخی وی به هیچ وجه در این زمینه مؤثر نیست.پیامبر گرامی اسلام این حقیقت را با تأکید فراوان در پیام تاریخی حجه الوداع چنین تصریح فرمود:«یا
ایها الناس ان ربکم واحد و ان اباکم واحد کلکم لآدم و آدم من تراب ان
اکرمکم عندالله اتقاکم لیس لعربی علی عجمی و لا لعجمی علی عربی و لا لاحمر
علی ابیض و لا لأبیض علی احمر فضل الا بالتقوی الا بلغت المم فاشهد الا
فلیبلغ الشاهد منکم الغائب» ؛ ترجمه : « ای مردم بدانید و آگاه باشید
پروردگار همه شما یکی است و همگان از یک پدر و مادر به دنیا آمده اید و آدم
نیز از خاک آفریده شده است. یعنی پدر ، مادر ، اصل ، نسب ، ریشه ، ماده و
آفریدگار همه شما یکی است و همه شما از یک اصل و ریشه هستید و با هم برادر و
برابرید و … »امیرالمؤمنین
علی (ع) در برابر عربی که از تقسیم مساوی غنائم و از اینکه وی با مرد عجمی
یکسان بهره برده ابراز ناراحتی می نمود ، فرمود: «انی لا أری فی هذا الغیء
فضیله لبنی اسماعیل علی غیرهم».شاید
همین نکته اساسی موجب شده که قرآن بجای ملت کلمه «امت» را بکار برده و
جامعه متشکل و در عین حال مختلف از نظر نژادی را امت واحد خوانده است (ان
هذه امتکم واحده و انا ربکم فاعبدون) ؛ ترجمه : « این است امت شما که امتی
یگانه است ، و منم پروردگار شما ، پس مرا بپرستید.»[7]ان هذه امتکم واحد و انا ربکم فاتقون ؛ ترجمه : « این امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم، پس تنها از من بترسید.»[8]از
اینرو در جامعه اسلامی که وحدت فکر و عقیده و اراده ضامن وحدت آن می باشد
مشکلی بعنوان اقلیت و یا تبعیضی و یا مشکل نژادی مطرح نمی شود و هرگونه
امتیاز لغو می گردد.[9] 2-3. اقلیتاقلیت (مصدر جعلی)]عربی[ در لغت به معنای کم بودن 2-4. اقلیت در اصطلاحجمعیت
یا گروهی را می گویند که دارای نژاد یا مذهب یا آداب و رسوم خاصی باشند و
در مملکتی زندگی کنند که اکثر مردم آن مملکت دارای آن مذهب یا آن آداب و
رسوم نباشند ، مقابل اکثریت.[10] 2-5. حقوقحقوق دارای دو معنی است:1-
حقوق جمع حق است و آن اختیاری است که قانون برای فرد شناخته که بتواند
عملی را انجام و یا آنرا ترک نماید ، چنانکه گفته می شود ؛ حق نشستن ، حق
مالکیت ، استعمال حق در این معنی در حقوق اسلامی سابقه دارد حقوق مزبور را
حقوق فردی نیز می نامند.2-
هقوق قواعدی گفته می شود که در روابط اجتماعی بین افراد حکومت می نماید که
به آنها قوانین (بمعنی وسیع کلمه) نیز می گویند. استعمال حقوق در این معنی
مجازی است و به اعتبار آنکه قواعد مزبور حکایت از حقوق فردی می نماید به
آنها حقوق گویند. چنانچه که گفته می شود. حقوق ملل قدیمه ، حقوق اسلام و
امثال آن. حقوق در این معنی همیشه به صیغه جمع استعمال می شود. بحقوق بمعنی
بالا حقوق ذاتی نیز می گویند.[11] 2-6. واژه حقتعریف لغوی حق براساس فرهنگ لغت عربی ، از نام های خدای تعالی ، ثابت و استواری که انکار آن روا نباشد ، ضد باطل است.[12] و یاحق ( حَ – ق – ق) در قاموس لغت به معنای ثبوت ، ضد باطل و موجود ثابت[13] ، وجود ثابتی حق . وجود مطلق و غیر مقیدی که به هیچ قیدی تقیید نشده باشد ، یعنی ذات اقدس باری تعالی آمده است[14].  2-7. مفهوم اصطلاحی حقدر اصطلاح عام ، حکم مطابق با واقع را گویند که بر اقوال و عقاید و مذاهب و ادیان اطلاق می شود[15]. 2-8. مفهوم حق در فقهدر
متون فقهی برای واژه ی حق ، معانی مختلفی ارائه شده ؛ اما جامع تر از همه
آنها این است که «حق» از سنخ سلطنت است ، نه ملکیت ، در فقه وقتی از حق سخن
گفته می شود ، نوعی از سلطنت و سلطنت در آن نهفته است: «الحق سلطنهً
فعلیهً لایُعقل طِرِفیها بشخصٍ واحدٍ» ؛ حق سلطنت فعلیه ای است که با فرض
یک طرف قابل تصور نیست ، بلکه باید قائم به دو طرف باشد یک طرف صاحب حق که
از آن منتفع می شود و دیگر آنکه حق بر ذمه اوست و ادای آن را عهده دار است.[16] 2-9. تعریف کفر و کافرتعریف کفر براساس فرهنگ لغت عربی عبارت است بی ایمانی ، و کافر عبارت است از آنکه نعمت خدا را انکار کند ، ناسپاس.[17]از نظر اسلام به فردی که دین اسلام را نپذیرفته کافر گفته می شود ، چه پیرو دین توحیدی باشد و چه نباشد.[18] زیرا کفر به معنی انکار کردن و پوشاندن و پنهان کردن است.[19]بنابراین
به کسی که به حقیقت وجود خداوند یا برخی از صفات جلال و جمال او ویا حقیقت
اسلام را انکار می کند و آن را پنهان می دارد ، کافر گفته اند.[20] [1] . ترنبری ، پاتری ، حقوق بین الملل و حقوق اقلیت ها ، ترجمه و تلخیص آزیتا شمشادی ، علی اکبر آقایی ، ص17[2] . ترنبری ، پاتری ، حقوق بین الملل و حقوق اقلیت ها ، ترجمه و تلخیص آزیتا شمشادی ، علی اکبر آقایی ، ص17[3] . oliva[4] . pomerania[5] . lionia[6] . ترنبری ، پاتریک ، حقوق بین الملل و حقوق اقلیت ها ، ترجمه و تلخیص آزیتا شمشادی ، علی اکبر آقایی ، ص 17-18[7] . سوره انبیا- آیه92[8] . سوره آل عمران – آیه 110[9] . عمید زنجانی ، عباسعلی ، حقوق اقلیت ها – 1351[10] . عمید ، حسن ، فرهنگ لغت ، تهران 1389 ، چاپ دوم ، ص 131[11] . امامی ، سیدحسن ،حقوق مدنی، چاپ پانزدهم ، 1377 – جلد 4 ، ص 2[12] . جر ، فعیل – فرهنگ عربی – فارسی) – ترجمه سید حبیب طبیبیان ، جلد اول ، تهران 1380 ، ص 849[13] . المقرّی الفیّومی ، احمدبن محمد بن علی ، المصباح المیز ، ج1، ص143 ، دارالهجره ، 1405 ق[14] . تهانوی ، محمدعلی ، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت ، مکتبه لبنان ناشرون ، چاپ اول ، 1996 م ، ج1 ، ص 683[15] . فرهنگ لغت «Webster» کلمه حق «Right» به معنای مطابق عدالت ، قانون و اخلاق و چیزی آمده که شخص به درستی ادعای آن را دارد. انتشارات گلشایی ، چاپ سوم[16] . جوادی آملی ، حق و تکلیف در اسلام ، ص 13[17] . جر ، فعیل ، فرهنگ عربی – فارسی– ترجمه سید حبیب طبیبیان ، جلد اول ، تهران ، 1380 ( ص 1720)[18] . الحلی ، جعفربن الحسین ، تذکره الفقها تبریز ، ص 25[19] . به گفته راغب اصفهانی به همین جهت به شب کافر می گویند ، زیرا اشیاء را در تاریکی خود می پوشاند(النمودات ، 714)[20] . این منطور ، جمال الدین محمدبن مکرم ، لسان العرب

دانلود فایل

دانلود فایل مبانی تکالیف اقلیت‌های دینی

دانلود مبانی تکالیف اقلیت‌های دینی,مبانی تکالیف اقلیت‌های دینی,دانلود مبانی ,تکالیف اقلیت‌های دینی, اقلیت‌های دینی, اقلیت‌ها