مبانی نظری مدیریت تعارض

مبانی نظری مدیریت تعارض

مبانی-نظری-مدیریت-تعارضتعارضاصطلاح
تعارض از جمله مفاهيمي است كه معاني مختلفي از آن مستفاد مي­شود.
روانشناسان بيشتر به جنبه روانشناختي آن، يعني تضاد­هاي دروني و
جامعه­شناسان بيشتر به جنبه اجتماعي تعارض، يعني تضاد­هاي ميان افراد و
گروه­ها پرداخته­اند. در اين ميان پژوهشگران و نظريه پردازان علوم رفتاري و
مديريت، به اقتضاي مباحث خود، هر دو بعد را مبناي مطالعات خود قرار
داده­اند ( ايزدي، 1379). پوتنام و پل[1](1987) تعارض را اين­گونه بيان كرده­اند ‘ افرادی
که با یکدیگر ارتباط متقابل داشته و در زمینه اهداف اصلی، اهداف فرعی و
ارزش­ها بین آن­ها اختلاف وجود دارد و افراد، دیگران را به عنوان مانعی
بالقوه در جهت اهداف خود تلقی می­کنند. در اين تعريف به سه ويژگي تعارض
يعني تعامل افراد با يكديگر، وابستگي متقابل و اهداف نا­سازگار اشاره شده
است.تعارض
فرايند مقاومت و مقابله است كه بين گروه­ها و افراد در سازمان­ها رخ
مي­دهد. در واقع تعارض استفاده از قدرت در مشاجره و مقابله بر خلاف علائق
را شامل مي­شود و زمان زيادي را براي پديدار شدن، بيشتر از رويدادي كه به
طور آني رخ مي­دهد و ناپديد مي­شود به خود اختصاص مي­دهد. اين تعريف اشاره
مي­كند كه تعارض مشكلي است كه مديران بايد قادر باشند آن را كنترل كنند (
وگنر و هالنبك[2]، 2009). كنتون و پن[3] (2009) دو تعريف از تعارض ارائه داده­اند كه جنبه­هاي مختلف آن را نشان مي­دهد.1-    تعارض،
نزاع، مخالفت، ناسازگاري، تناقض، دعوا و عدم توافق و تضاد است. اين تعريف
اشاره دارد كه تعارض به نوعي بيرون از خودمان و بين دو يا چند نفر وجود
دارد.2-    يك حالت عاطفي كه به وسيله دو دلي، بي قراري، ترديد و تيرگي روابط مشخص شده است. تعارض عبارت است از رفتار عمدي و آگاهانه كه به منظور جلوگيري و ممانعت از تحقق اهداف ساير افراد صورت مي گيرد (مولينز، 1999).والتون و مك كري[4]
كه تا حدي بر روي اين مشكل سازماني كار كرده­اند، تعارض را تعامل عمدي و
آگاهانه دو يا چند واحد پيچيده اجتماعي كه براي تعريف يا باز­شناسي شرايط و
به هم مرتبط بودن خود در تلاش و تقلا هستند تعريف كرده­اند (ايزدي، 1379). تعارض
فرايندي است كه وقتي يك شخص يا گروه، تفاوت­ها و تضاد بين خودشان و افراد
يا گروه­هاي ديگر را درك مي­كنند آغاز مي­شود. اين تفاوت­ها و تضاد­ها ممكن
است در مورد علاقه­ها، منابع، باور­ها و ارزش­ها يا فعاليت­هايي كه براي
آن­ها اهميت دارد باشد (گلفند و دروا[5]، 2008). مارچ و سايمون[6]
(1958) تعارض را به عنوان شكست و ناكامي در مكانيزم­هاي استاندارد
تصميم­گيري به گونه­اي كه به واسطه آن فرد يا گروه، در انتخاب يك راه­ حل
عملي جهت اقدام با مشكلاتي مواجه مي­شود، تعريف مي­كنند (رحيم[7]، 2001).تعارض
نوعي رفتار است كه ممکن است دو يا چند قسمت در تضاد يا ستيز باشند كه خود
از محروميت از فعاليت-ها يا تاثيرگذاري اشخاص يا گروه­ها بر يكديگر ناشي
مي­شود (ليترر[8]، 1966؛ به نقل از رحيم، 2001). 2-3. مديريت تعارضمديريت
تعارض شيوه­اي است كه تعارضات سازماني را به استخدام اهداف سازماني در
آورده و از جنبه­هاي غير كاراي آن مي­كاهد و به جنبه­هاي كاركردي آن
مي­افزايد. مديران بايد اين حقيقت را بپذيرند كه تعارض جزء انكار ناپذير
زندگي است و مديريت سازماني چاره­اي ندارد جز آنكه به استقبال آن برود و از
تعارض براي افزايش اثربخشي سازمان بهره جويد.مديريت تعارض فرايند رفع و بر طرف كردن موانع ادراكي موجود، كه بر سر راه رسيدن به توافق قرار گرفته­اند تعريف شده است (گرين ها لف[9]، 1989).در
سطح آرماني مديريت تعارض، يعني ‘ مديريتي كه بتواند در شرايطي كه تعارض
وجود دارد به بهترين شكل سازمان را اداره كند’. بنابراين از اين ديدگاه،
مديريت تعارض به معني ترس، جلوگيري يا سركوب تعارض نيست؛ بلكه برخورد درست و
بهره­گيري مناسب از آن در جهت تامين نيازها، ايجاد خلاقيت و شكوفايي
استعدادهاست (ميركمالي، 1371).حل
تعارض ممكن است به خاتمه دادن، كاهش و حذف تعارض اشاره كند ولي مديريت
تعارض لزوماً به اجتناب، كاهش يا خاتمه دادن به تعارض اشاره نمي­كند بلكه
شامل طراحي استراتژي موثر براي كاهش عملكرد نامناسب تعارض و افزايش عملكرد
سودمند و بناكننده تعارض و به عبارت ديگر افزايش دادن يادگيري و اثربخشي در
سازمان مي­شود (رحيم، 2001).مديريت
تعارض سعي مي­كند كه براي رويارويي با وضع به وجود آمده كوشش به عمل آورد و
تعارض را به عنوان يك نيروي خلاق در ايجاد تغيير مثبت به كار گيرد (نايلي،
1364). 2-4. نگرش­ها نسبت به تعارضطرز
فكر و نگرش جوامع، افراد، مديران، صاحب­نظران مديريت نسبت به تعارض متفاوت
است. به طور كلي دو نگرش يا طرز تلقي در مورد مديريت تعارض وجود دارد،
نگرش سنتي و نگرش مثبت يا نوين (ايزدي، 1379).1-    نگرش سنتياين
نگرش بر آن است كه بروز كشمكش براي سازمان­ها بد و نامطلوب است و نشانگر
نوعي رفتار تخلف­آميز و انحرافي است كه بايستي تحت كنترل قرار گرفته و به
رفتار­هاي مطلوبتر مبدل شود (مولينز، 1999). بر اساس ديدگاه سنتي، شيوه
برخورد با كشمكش­هاي سازماني بسيار ساده لوحانه، سطحي و خوش بينانه مي­باشد
و در واقع تعارض به منزله مساله­اي قابل اجتناب شناخته مي­شود كه مي­توان
از بروز آن جلوگيري كرد و استفاده از سپرهاي بلا در مقابل تعارضات به عنوان
عناصري مسلم مورد تاييد است (لوتانز[10]، 1992).مديري
كه ديدگاه سنتي راجع به تعارض دارد به آن به عنوان يك پديده غير ضروري و
مضر مي­نگرد و از آن مي­ترسد و تمامي زمينه­هاي پديدار شدن تعارض را در
سازمان از بين مي­برد. اگر تعارض رخ دهد، مدير آن را يك اشتباه و عيب فردي
مي­شناسد و براي بر طرف كردن آن تلاش مي­نمايد (پولنكت وآتنر[11]، 1997). 2-    نگرش نوينمفروضات
افرادي كه داراي نگرش مثبت به تعارض هستند درست در قطب مخالف مفروضات
مذكور است. بر اساس اين ديدگاه تعارض جنبه اجتناب­ناپذيري از زندگي سازماني
است حال چه خوب باشد و چه بد. حتي اگر سازمان­ها توجه و تلاش زيادي براي
مقابله با تعارض و اجتناب از آن به خرج دهند باز هم به وقوع خواهد پيوست
(مولينز، 1999).طرز
فكري كه در حال حاضر بر انديشمندان مديريت و سازمان در مورد مديريت تعارض
حاكميت يافته است مكتب فكري ‘ تعامل­گرايي’ است كه مبتني بر نگرش نوين
مي­باشد. اين مكتب فكري به اين علت كه گروه­هاي هماهنگ، آرام، صلح طلب و
همكار آمادگي اين را دارند كه به گروه هاي­ايستا و بي­اعتنا به نياز به
تغيير و نوآوري بدل شوند، تعارض را مطلقاً، خوب يا بد دانستن، ناثواب و
ساده انديشانه است (ايزدي، 1379).نقش
عمده ديدگاه تعامل­گرايي اين است كه مديران را ترغيب كند كه يك سطح حداقل و
مداوم تعارض را باقي گذارند. بنابراين مدير ممكن است حتي اقدام به تحريك
براي ايجاد تعارض در موقعيت­هايي نمايد كه عدم وجود تعارض، احتمالاً مانع
ابتكار خلاقيت و اثربخشي در سازمان مي­شود (رحيم، 2001). 2-5. تعارض از ديدگاه مكاتبماري پاركت فالت[12]
اولين نظريه پرداز مديريتي بود كه نقش تعارض را در رفتار سازماني نمايان
ساخت. در سال 1920 به طور برجسته و محسوسي با بيشتر نظريه پردازان مشهور هم
دوره­اش همچون فردريك تيلور مقابله كرد. تيلور و ديگران به روشي كه ساختار
سازمان­ها از تعارض اجتناب كنند اشاره مي­كردند؛ در صورتي كه فالت عقيده
داشت كه تعارض قابل جذب و حتي براي عملكرد مؤثر سازماني لازم بود. به
گونه­اي كه بيشتر نظريه­هاي او به عنوان پايه­اي براي مطالعات اخير مديريت
تعارض، در محيط­هاي كاري استفاده مي­شوند (استرو[13]، 2002).  مکتب کلاسیککلاسیک­ها
نگرش بدبینانه­ای نسبت به تعارض دارند. در این میان پیروان مدیریت علمی
معتقدند چنانچه کلیه امور بر اساس اصول و روش­های علمی تیلوریسم حل و فصل
شود، دیگر محلی برای تضاد و برخورد باقي نمی­ماند. این مکتب مبتنی بر
هارمونی و هماهنگی است و در آن، جایی برای تضاد و بر خورد میان افراد و
گروه­های مختلف وجود ندارد (كوكلان، 1358).به
طور کلی از دیدگاه نظریه مدیریت علمی و سایر کلاسیک­ها تعارض مانعی در
برابر کنش ایجاد می­کند و از این رو باید از میان بر داشته شود، نظریه
پردازان مدیریت کلاسیک معتقدند که تعارض در نتیجه کوتاهی در نظارت،
کنترل، برنامه­ریزی و اجرای کافی پدید می­آید (ايزدي، 1379).فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 34فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل

دانلود فایل

دانلود فایل مبانی نظری مدیریت تعارض

دانلود مبانی نظری مدیریت تعارض ,مبانی نظری مدیریت تعارض ,دانلود مبانی نظری, مدیریت تعارض ,تعارض