مبانی نظری مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی
مدیریت دانشچرخهی دانشدانش،
دانش میآفریند. همان فرآیندهایی که به کار گرفته میشود تا دانش ایجاد،
منتقل و به کار گرفته شود خود منتج به دانش جدید میشود. کارمند دانش را از
پایگاههای اطلاعاتی مشکل/راه حل به کار میگیرد تا مشکل مشابهی را که کمی
با آن تفاوت دارد حل کند. این راه حل موفق (که البته مستندسازی و ذخیره
شده است) اکنون پایه دانش سازمانی را گسترش میدهد. به همین ترتیب،
ایدههایی را میتوان در جلسات بحث و تبادل نظر مطرح کرد تا ایدههای جدید
منتشر شود، ایدههایی که برخی از آنها بینشهای جدید با ارزشی ارائه میدهد
که به دانش سازمان میافزاید. نتیجه، چرخه دانشی است که در آن دادهها به
اطلاعات تبدیل میشوند. اطلاعات، دستچین و تقویت گردیده و تبدیل به دانش
میشود. این دانش سپس به کار گرفته میشود و نتایج آن مستند میگردد و
دادهها و اطلاعات جدید و توسعه فرآیندهایی را در پی دارد. شکل زیر عناصر
تشکیل دهنده این چرخه را نشان میدهد (رادینگ، آلن؛ 1998، به نقل از لطیفی؛
1383). شکل 2-1: حلقه تبدیل دانش (رادینگ، آلن؛ 1998، به نقل از لطیفی؛ 1383) چرخه
دانش و يا به بياني ديگر، فرايند مديريت دانش، از چهار بخش اصلي تشکيل شده
است. در مرحله اول، بايد دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از
دانش صريح و ضمني نزد افراد، بانکهاي اطلاعاتي، مستندات و…) مورد
شناسايي قرار گرفته و پس از اخذ و کسب، به صورت مناسبي ذخيرهسازي شود.
سپس، براي اينکه دانش با ارزش شده و به همافزايي و زايش مجدد دانش منجر
شود، بايد دانش موجود نزد افراد، به اشتراک گذاشته شده و تسهيم شود (قلیچ
خانی، 1388). شکل 2-2: گامهای اصلی چرخه مدیریت دانش (ویگ، 1993)2-1-2-2- هرم دانشهرمی
که نمایانگر مفهوم سطوح دانش از پایینترین سطح (دادههای ضمنی) تا
بالاترین سطح (خرد یا فرزانگی) در شکل زیر نشان دهنده میزان فایده و انبوهی
هر سطح در مقایسه با سطوح دیگر است. اختلاف نظرهايي درباره جزئيات وجود
دارد، اما بهطور کلي درباره حرکت و ترکيب کلي هرم دانش، وفاق عمومي وجود
دارد (عالم تبریز، محمد رحیمی، 1387). شکل 2-3: هرم دانش (عالم تبریز، محمد رحیمی، 1387) 2-1-2-3- توسعه دانش[1]توسعهی
دانش یکی از عناصر بنیادی و فوق العاده مهم مدیریت دانش میباشد که بر
توسعهی مهارتهای جدید، تولیدات جدید، ایدههای بهتر و فرآیندهای کارآمدتر
متمرکز است. توسعه دانش شامل همهی آن تلاشهای مدیریتی میشود که سازمان
از طریق آن آگاهانه تلاش میکند تا به کسب قابلیتهایی بپردازد که خود فاقد
آنها است، یا به خلق قابلیتهایی بپردازد که هنوز در درون و بیرون سازمان
وجود ندارد (خورشید، ابراهیمی، 1389). 2-1-2-4- اشتراک و توزیع دانش[2]باید
بر این واقعیت تاکید کرد که توزیع دانش فقط توزیع مکانیکی دانش بسته بندی
شده از نقطه هماهنگ سازی مرکزی نیست. برعکس: دانش کالایی است که اغلب فقط
از طریق مبادلات فردی بین اشخاص قابل اشتراک است.[3]
اشتراک و توزیع دانش هم میتواند به معنی فرآیند مستقیم و متمرکز توزیع
دانش بین گروه خاصی از کارکنان باشد و هم به معنی انتقال دانش بین افراد،
یا درون تیمها و یا گروههای کاری باشد (خورشید، ابراهیمی، 1389). به
اشتراک گذاشتن دانش شامل هماهنگی، تجمیع، دسترسی و بازیابی دانش[4] میشود (قلیچ خانی، 1388). 2-1-2-5- مدیریت دانشتعاریف
علمی متعدد یا حتی متناقضی برای مدیریت دانش، در منابع معتبر مختلف
میبینیم. نکته جالب اینجا نهفته است که تمامی این تعاریف درست است ولی هیچ
یک کامل نیست. ارائه یک تعریف کامل از مدیریت دانش نه امکان پذیر است نه
منطقی، چرا که هر سازمانی از دیدگاه منطق خود به مدیریت دانش مینگرد و بر
پایه تعریف خاصی از دانش، مدیریت آن را نیز تعریف مینماید. در زمینه
مدیریت دانش دو دیدگاه واگرا وجود دارد که هریک در درک مفاهیم و همچنین
پیاده سازی مدیریت دانش، نگاههای متفاوتی را بدنبال دارد. این دو دیدگاه
عبارتند از:1) دیدگاه متمرکز بر فناوری اطلاعات و 2) دیدگاه متمرکز بر کارکنان.دیدگاه
متمرکز بر فناوری اطلاعات بر ساخت نظامهای اطلاعاتی متمرکز است و به
درگیر ساختن متخصصانی که با کامپیوتر و علوم اطلاعاتی آشنایی دارند، گرایش
دارد. این رویکرد بر این مفهوم دلالت دارد که دانش، موجودیت و یا محصولی
است که باید بهطور مستقل از منبع آن، شناسایی، طبقه بندی، ذخیره و توزیع
شود. در این دیدگاه، روشهای بسیاری برای بازنمایی دانش توسط محصولات و
مصنوعات وجود دارند که غالبا شامل مستندات میگردند اما از طریق نمادها،
نقشها، تصاویر و آیکونها نیز نشان داده میشوند.از
سوی دیگر دیدگاه متمرکز بر کارکنان بر ارزیابی و توسعه مجموعه پیچیدهای
از مهارتها و فنون پویا، که متغیر هستند، تمرکز میکند. متخصصان این
زمینهها عموما از سوابقی در علوم مدیریتی یا اجتماعی برخوردارند. این
سوابق و پس زمینهها باعث میشود که در این دیدگاه بر دانش، بیشتر به عنوان
یک فرآیند تکیه شود. رویکرد مزبور به دنبال راههایی برای تشویق، واسطه
گری و فعال کردن تبادل دانش با تاکید بر ابزارهای ارتباطی و تعامل است و
دانش را در رابطه با منبع آن، یعنی کارکنان در نظر میگیرد (اخگر، جهانیان، 1389).در
عصر تحولات و تغییرات سریع، سازمانهایی در جرگه موسسات موفق قرار
میگیرند که مرتبا دانش جدید تولید نموده، آنرا در سطح سازمان گسترش داده و
با سرعت زیاد از آن در محصولات و خدماتی که ارائه میدهند استفاده کنند.
به همین دلیل بود که در دهه 90 میلادی مهندسی فرآیند با تکامل خود نام
مدیریت دانش بر خود نهاد (اخوان، باقری، 1389).براساس
مباحث مطرح شده، ميتوان مديريت دانش را اينطور تعريف کرد: توانايي سازمان
در استفاده از سرمايه معنوي (تجربه و دانش فردي نزد هر فرد) و دانش دسته
جمعي، به منظور دستيابي به اهداف خود از طريق فرايندي شامل توليد دانش،
تسهيم دانش و استفاده از آن به کمک فناوري. مدیریت دانش فرآیند خلق ارزش از
داراییهای نامحسوس سازمان میباشد. داراییهای نامحسوس همچنین بعنوان
سرمایهی معنوی، شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه ارتباطی یا
سرمایه مشتری میگردد. سرمایهی انسانی، قدرت مغز و معلومات کارکنان در
سازمان میباشد. سرمایهی ساختاری نیز به داراییهای معنوی اطلاق میشود که
نمیتواند به آسانی توسط کارکنان به خانه برده شود (لیبوویتز[5]؛ 1957).پرز[6]
در سال 1999 مدیریت دانش را گردآوری دانش و قابلیتهای عقلانی و تجربیات
افراد یک سازمان و ایجاد قابلیت بازیابی آنها بعنوان یک سرمایهی سازمانی
تعریف میکند. کینگ[7] (1999) مدیریت دانش را فرآیند خلق، سازماندهی، اشاعه و حصول اطمینان از درک اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار میداند.بهطور
خلاصه مدیریت دانش توانایی خرد جمعی در افزایش پاسخ گویی و نوآوری است.
درک سه نکتهی اساسی از این تعریف بسیار مهم است. اول اینکه دانش (خرد
جمعی) به هم مرتبط است و در آن مجموعهای از تجارب و دیدگاههای مختلف وجود
دارد. دوم اینکه مدیریت دانش یک عامل شتاب دهنده (کاتالیزور) و تسهیل کننده[8]
است که مانند یک اهرم بین شرایط محیطی و محرکها عمل میکند. و سوم اینکه
دانش در محیطهای بدون رویارویی (برخورد) قابل کاربرد است. بنابراین، تمایز
مشخص بین مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش بسیار مهم است. هرکدام از آنها در
موفقیت سازمان مهم بوده ولی هرکدام نیازهای مختلف و رویکردهای متفاوت را
میطلبند. مدیریت اطلاعات شامل پاسخهای از پیش تعیین شده به محرکهای
پیشبینی شده است. مدیریت دانش شامل پاسخهای نوآور و خلاق به فرصتها و
چالشهای جدید است. در کسب و کار پاسخهای طراحی شده به محرک کنترل شده
میتواند از طریق رویکردهای سنتی فناوری اطلاعات، به صورت خودکار باشد. راه
حلهای مبتنی بر دانش با این حال بر روی کاربرد پاسخهای خلاقانهی جدید
در یک محیط کاری متنوع تمرکز دارد (سیف اللهی، داوری، 1388). 2-1-2-6- مدلهاي مديريت دانشاز
آنجا که تاکنون مدل مدیریت دانشی که مورد توافق همگان باشد موجود نیست،
لازم است تا ضمن آشنایی با مدلهای ارائه شده در این زمینه، بر حسب مورد و
متناسب با موضوع مورد نظر، از آنها بهره جست. دستهبندی مدلها به دو گونه
است: یکی از نظر دیدگاهی که زمینه ساز مدلهاست و دیگری با توجه به مراحل
فرآیندی مدلهای ارائه شده میباشد.رده بندی مدلها:’کاکا بادسه و همکارانش[9]’ در مقالهای با نام ‘مرور ادبیات مدیریت دانش’ به چهار گروه از مدلهای دانش به شرح زیر اشاره دارند: 2-1-2-6-1- مدل شبکه[10]در
این نوع از مدلها، تمرکز بر روی ارتباطات، کسب، تسهیم و انتقال به طریق
تبادل اطلاعات افقی است. دانشهای مهم در شبکهای متشکل از افراد که به
وسیله ابزار مختلف به هم میپیوندند، نهفته است و آگاهی از این بینشها و
اطلاعات، خارج از گروهها و تیمهای رسمی، عاملی کلیدی به شمار میرود. در
این نگرش، ساختن روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی و قائل بودن روابط متقابل،
به عنوان کار و فعالیت اصلی دانش، مورد توجه قرار گرفته است. 2-1-2-6-2- مدلهای شناختی[11]دانش
در حقیقت دارایی سازمان است که نیاز به دستیابی دقیق، بیان، ذخیره، اندازه
گیری، نگهداری و انتشار کنترل شده دارد. ایجاد ارزش از طریق کاربرد متوالی
بهترین روشهای حاصل و نیز پرهیز از خطاهای نا آشکار ریشه یابی شده و به
همراه بهره بردن از درسهای آموخته شده به دست میآید. در این نگرش بر روی
استفاده دوباره، تکثیر، استانداردسازی و حذف روشهای قدیمی که کارایی خود
را از دست داده اند، تمرکز میشود. فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 78فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلیمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل
دانلود فایل مبانی نظری مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی
دانلود مبانی نظری ارتباط مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی,مبانی نظری ارتباط مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی,مبانی نظری, ارتباط مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی,مدیریت دانش,خلاقیت سازمانی