مقاله وضعيت داخلي حكومت باونديان اسهبديه ، چگونگي روابط آنها با حكومت هاي همجوارترك

مقاله وضعيت داخلي حكومت باونديان اسهبديه ، چگونگي روابط آنها با حكومت هاي همجوارترك

مقاله-وضعيت-داخلي-حكومت-باونديان-اسهبديه--چگونگي-روابط-آنها-با-حكومت-هاي-همجوارتركمقاله وضعيت داخلي حكومت باونديان اسهبديه ، چگونگي روابط آنها با حكومت هاي
همجوارترك چکیدهمازندران (طبرستان) به
عنوان یکی از ایالات شمالی ایران، همواره مورد توجه پادشاهان سلجوقی و خوارزمشاهی
بوده و برای آنها اهمیت فراوانی داشته است، زیرا از این طریق می توانستند بر راه
عبور خراسان به عراق اشراف داشته باشند و این عامل باعث شده بود که شهرهای طبرستان
از جمله ساری- که در این مسیر بود- دارای اهمیت باشد. ساری به عنوان یکی از شهرهای
قدیمی و تاریخی مازندران (طبرستان) در این دوران مقر حکومتی باوندیان اسپهبدیه بود
و خود باوندیان هم به خاطر تنوع حوادث مهم سیاسی در آن ایام- که دوران فروپاشی
سلجوقیان و ظهور خوارزمشاهیان بود- به صورت جزئی از جریان های مهم سیاسی درآمده
بودند . بنابراین ، پژوهش در مورد وضعیت داخلی حکومت باوندیان اسهبدیه ، چگونگی
روابط آنها با حکومت های همجوارترک و درگیری های منطقه ای میان دولت ها و نیز
بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی ساری در این دوران می تواند باعث شناخت بیشتر و درک
بهتری از تاریخ و فرهنگ تمدن مازندران شود . این نوشته بر آن است تا با مراجعه به
منابع موجود و تحلیل و بررسی اطلاعات به دست آمده به پرسش های مطرح در باره این
موضوع پاسخ گوید . در نتیجه مازندران یکی از مناطق مهم ایران در دوره ی سلجوقی و
خوارزمشاهی بود که در تحولات سیاسی و فرهنگی این دوره نقش مهمی داشته است.
مازندران شامل بخش وسیعی از مناطق جنوبی دریای مازندران بود که از غرب به قریه ی
ملاط در غرب سخت سر (رامسر فعلی) مرز بین گیلان و مازندران منتهی می شد و از شرق
نیز تا نواحی جرجان (گرگان) و استرآباد را دربر می گرفت . ریشه واژه مازندران و
تاریخ پیدایش و دگرگونی آن به درستی معلوم نیست. مازندران در دوران قدیم (باستان)
به نام تپورستان یا تیپورستان معروف بود که با حمله اعراب مسلمان به طبرستان مشهور
گردید و از زمان هجوم مغول به بعد نام مازندران جانشین نام باستانی طبرستان گردید
که گاهی به معنای بخشی از طبرستان و گاه مترادف با آن به کار می رفت.ساری یکی از
شهرهای بزرگ و باستانی مازندران است که نام آن مانند تمام شهرهای قدیمی و باستانی
ایران به صورت های گوناگون بیان شده است. بعضی گفته اند نام آن «فناکه» بوده و
بعضی دیگر نام آن را «زادراکرته» ذکر کرده اند که البته همین نام را به استرآباد هم
نسبت داده اند. برخی دیگر با توجه به سکه های موجود در دوره اشکانی عقیده دارند که
شهر مذکور «سیرنیکس» نام داشته است.در منابع و مآخذ اسلامی نام ساری، ساریه آمده
است. گفته اند اسپهبد فرخان از خاندان دابویه طبرستان در اواخر قرن اول هجری به
یکی از بزرگان درباری خود به نام «باو» فرمان داد تا شهر ساری را در ده (وهر) بنا
کند و نام این شهر از ساریه فرزند فرخان گرفته شده است. اما شهر ساری مدتی بعد از
بنا به دست یزیدبن مهلب سردار اموی ویران شد . در زمان خلافت منصور عباسی، ساری و
طبرستان توسط ابوالخطیب مرزوق السندی فتح شد. وی پس از مستقر شدن در ساری مسجد
جامع ساری را به عنوان اولین مسجد جامع مازندران ساخت. پس از سقوط سلسله دابویه
ساری به دست عمال خلفای عباسی اداره می شد اما بخش جنوبی ساری با مرکزیت پریم
همچنان در دست اسپهبدان باوندی (کیوسیه) بود . در روزگار طاهریان، طبرستان ضمیمه
این حکومت شد و آنها حاکم ساری را برمی گزیدند. در همین زمان، مازیار شکست خورد و
در ساری زندانی شد و بعد به نزد خلیفه در سامرا برده شد و در آنجا به سال ۲۲۴ هجری
به قتل رسید.با ظهور حکومت علویان در طبرستان، ساری به خاطر رقابت بین علویان و
طاهریان آسیب بسیاری دید و در دوره ی علویان، سپاهیان دیلمی حسن بن زید پس از تصرف
ساری دست به غارت و چپاول شهر زدند.یعقوب لیث صفاری نیز برای براندازی علویان و
تسخیر طبرستان به ساری حمله ور شد و ساری را به تصرف خود درآورد. اما بعد از چند
ماه به خاطر شرایط بد منطقه، این چیرگی را از دست داد و علویان دوباره تسلط یافتند
. در سال ۲۸۷ ﻫ ق امیر اسماعیل سامانی در اندیشه حکومت بر گرگان و طبرستان افتاد و
به ساری حمله کرد و به سال ۲۸۸ ﻫ ق به حکومت داعی صغیر و علویان پایان داد بدین
ترتیب سامانیان توانستند موقتاً بر طبرستان و ساری مسلط شوند. در سال ۲۹۸ ﻫ ق روس
ها از راه دریا به سواحل مازندران تاختند و شهر ساری را مورد تاخت و تاز قرار
دادند و آن را به آتش کشیدند. در سال ۴۲۱ ﻫ ق محمود غزنوی بر طبرستان تاخت و در پی
آن، آل زیار و طبرستان خراجگذار وی شدند . در سال ۴۲۶ ﻫ ق، سلطان مسعود به طبرستان
و گرگان یورش برد و تارویان پیش رفت. سلطان مسعود در ساری به چنان جنایاتی دست زد
که بیهقی از بازگو کردن آن شرم داشت. در سال ۴۲۵ ﻫ ق ساری بر اثر جاری شدن سیل
آسیب سخت دید تا جایی که ساکنین آن به نواحی کوهستانی پناه بردند. به هنگام تصرف
ساری به دست طغرل سلجوقی ، انوشیروان پسر منوچهر ، حاکم وقت آل زیار بود . در این
دوره، مردم ساری که از ستیزه های سپاهیان طغرل به تنگ آمده بودند به شاهزادگان
محلی باوندی دل بستند. از این رو، ساری به دست شهریار حسام الدوله باوندی ، حاکم
بخش جنوبی ساری ( پریم ) آزاد شد و مرکز حکومت آنان از پریم به ساری انتقال یافت
.و درگیری سلجوقیان با اسپهبد شهریار در ساری به شکست سلطان سنجر سلجوقی منجر شد و
در پایان به صلح سلجوقیان با باوندیان انجامید. باوندیان در این مرحله از حکومت
مجدد خود به سلسله اسپهبدیه معروف شدند. نسل دوم شاهان باوندی توانست ۱۴ سال حکومت
کند. باوندیان توانستند در دوره حکومتی شاه غازی علاوه بر طبرستان و گرگان تا حدود
ری و دامغان و بسطام را هم جزو قلمرو خود سازد .  در دوره اسپهبد حسن
علاءالدوله (۵۵۸-۶۷۸ ﻫ ق )، شهر ساری با یورش مؤید آی به که از غلامان سابق سلطان
سنجر حاکم نیشابور ، مواجه شد. که شهر به شدت آسیب دید. خوارزمشاهیان از زمانی که
دست نشانده سلجوقیان بودند به طبرستان توجه خاصی داشتند. در جنگ های باوندیان
اسپهبدیه، با خوارزمشاهیان، ساری صدمه های بسیاری دید .در سال ۵۸۸ﻫ ق، در دوره ی
پادشاهی حسام الدوله اردشیر باوندی، سلطان تکش خوارزمشاه از طریق گرگان به
مازندران لشکر کشید. بعد از رسیدن به ساری آن را تاراج کرد و قصرها و قلاع آن را
به آتش کشید و اطرافش را به کلی ویران کرد. پس از کشته شدن اسپهبد رستم شاه غازی
دوم شمس الملوک (۶۰۶ ﻫ ق) به دست ابوالرضا حسین مامطیری، این سلسله پس از ۱۴۰ سال
منقرض شد. زن شاه غازی به طمع ازدواج با سلطان محمد خوارزمشاه به خوارزم رفت.
سلطان او را نامزد یکی از امرای خود کرد و بدین سبب سلطان محمد خوارزمشاه مازندران
را به سادگی تسخیر کرد. سلطان محمد خوارزمشاه که درگیر هجوم مغولان شد نه تنها
مازندران را سروسامان نداد بلکه با پناه گرفتن در مازندران سبب یورش مغولان به
مازندران گردید و مغولان مازندران را خراب کردند . و به قول مرعشی ، ساری که تا
این زمان دارالملوک بود ، اینک محل آمد و شد سپاه مغول گردید. تا اینکه در سال ۶۳۵
ﻫ ق، اردشیر، پسر شهریار کینخوار و خواهر زاده ی شمس الملوک رستم، آخرین پادشاه
باوندی اسپهبدیه، توانست قیام کند و ممالک مازندران را به تصرف خود درآورد. سومین
و آخرین شاخه باوندیان (کینخواریه) را تأسیس کند. اسپهبد ارشیر حسام الدوله
(۶۳۵-۶۴۷ ﻫ ق )به خاطر این که ساری در معرض یورش مغولان بود مرکز حکومتی خود را به
آمل منتقل کرد. سلسله باوندیان کینخواریه به سبب یورش پی درپی مغول به مازندران،
قدرتی نداشتند و تحت سیطره و دست نشانده ی حاکمان مغول و ایلخانی بودند. این
سلسله، با قتل فخرالدوله حسن بدست کیا افراسیاب چلاوی در سال ۷۵۰ ﻫ ق پایان یافت. اوضاع
مازندران با قتل فخرالدوله حسن چنان آشفته شد که هر شهری حاکم مستقلی برای خود
داشت و به ادعای خویش حکومت می کرد. از یک سو ساری و پیرامون آن به دست کیا احمد
جلال از خاندان کیاهای جلالی افتاد و از سویی دیگر کیا افراسیاب چلاوی آمل را در
دست داشت و در ضمن ، میر قوام الدین مرعشی با پیروانش نیز مدعی رهبری مذهبی- سیاسی
در سراسر مازندران بود. مرعشیان توانستند بعد از کنارزدن چلاویان در آمل ، به ساری
لشکرکشی کنند و قلعه توجی در نزدیکی ساری را تصرف کنند و حکومت یکپارچه را در
مازندران شکل دهند و بدین ترتیب حکومت سادات مرعشی در طبرستان شکل گرفت.وضعیت
فرهنگی و اجتماعی مازندران، به ویژه ساری به عنوان مرکز ایالت در این دوره با وجود
تحولات سیاسی موجود در منطقه بین حکومت های محلی، حکومت های ترکان و ورود مغولان
به مازندران دستخوش تغییر و تحولاتی شده است که مهم ترین آنها عبارتند از : الف:
نژاد و قومیت: تمام ساکنین سواحل جنوبی دریای مازندران از نسل و نژاد چهار طایفه
مازد، تپوری، جیل یا گیل و کادوزی می باشند. مهجوری ، نژاد مردم ساری و اطراف آن
را تپوری می داند.ب: خط و زبان: زبان تبری (تپوری) مازندران از جمله زبان های کهن
ایرانی بوده است. نجف زاده بارفروش زبان مردم طبرستان را به سه دسته شرقی ، مرکزی
و غربی تقسیم کرده که زبان مردم ساری جزء دسته مرکزی به حساب می‌آید.اما خط طبری
تا سده ششم هجری و اندکی پس از آن در طبرستان در نوشتن کتاب ها از آن استفاده می
شود به گونه ای که برخی از دانشوران و سرایندگان اهل طبرستان آثار خود را به زبان
طبری می نوشتند مانند قابوس نامه عنصرالمعالی امیر زیاری، و یا مرزبان نامه مرزبان
بن رستم و …. در این دوره و دوره های بعد ، تا حدود زیادی از رونق افتاد . ت:
مذهب: مردم ساری بر خلاف اکثر مناطق ایران که اهل تسنن بودند و سپس تشیع را
برگزیدند ، از ابتدا با ارادت به خاندان امام علی (ع) به دین اسلام و به مذهب تشیع
درآمدند. در ساری سابقه تسنن دیده نمی شود. اکثر حاکمان باوندی اسپهبدیه در ساری
به مذهب تشیع گرایش داشتند.ح: مشاهیر: آنچه که در مورد مشاهیر ساری می توان گفت
این است که آنها نسبت به مشاهیر و دانشمندان دوره ی قبل از خود به غیر از اسپهبد
مرزبان بن رستم شروین پریمی صاحب مرزبان نامه از  شهرت و اعتبار بیشتری
برخوردار بودند . در این دوران ، ما دانشمندان بزرگی چون ابن شهرآشوب صاحب کتاب
مناقب آل ابی طالب و ابو علی طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان که کتاب او حاوی تمام
فنون قرآنی است را داریم.ج: آثار و ابنیه: درباره ی آثار و ابنیه تاریخی در این
دوران آگاهی چندانی وجود ندارد.‌آنچه موجود است مطالبی است که ابن اسفندیار در
تاریخ خود به آن اشاره کرده و برخی از آن آثار را مثل قصر حسام الدوله اردشیر
باوندی را به تفصیل شرح داده است از اثار موجود این دورهمی توان به برج رسکت در
دهکده پریم از توابع دودانگه ساری اشاره کرد.واژه های کلیدی:
مازندران، طبرستان، ساری، باوندیان، اسپهبدیه،فهرست مطالبفصل اول:    ۱کلیات    ۱مقدمه:    ۲بیان مسأله:  
 ۳سؤال های پژوهش:  
 ۴فرضیه ها :  
 ۴تعریف واژگان:  
 ۴اهمیت تحقیق:  
 ۶محدودیت ها و مشکلات
تحقیق :    ۶روش تحقیق:  
 ۶پیشینه تحقیق:  
 ۷قلمروتحقیق :  
 ۷بررسی منابع:  
 ۸پژوهش های جدید:  
 ۱۱فصل دوم:    ۱۳جغرافیای تاریخی ساری
   ۱۳۲-۱- جغرافیای تاریخی مازندران    ۱۴۲-۱-۱- وجه تسمیه طبرستان
   ۱۶۲-۱-۲- وجه تسمیه مازندران
   ۱۸۲-۲- جغرافیای طبیعی ساری    ۲۱۲-۳- وجه تسمیه ساری    ۲۶۲-۴- ساری از دیدگاه کتب پیشینیان  
 ۲۸۲-۴-۱- ساری در دوران پیش
از اسلام:    ۲۸۲-۴-۲- ساری در دوران اسلامی:
   ۳۱۲-۵- ساری از دیدگاه سیاحان و جهانگردان  
 ۳۵فصل سوم:    ۳۹اوضاع سیاسی ساری از سقوط
آل زیار تا مرگ اسپهبد علی علاءالدوله    ۳۹۳-۱- پیشینه تاریخی ساری    ۴۰۳-۲- ساری در عهد سلجوقیان    ۵۱۳-۳- پادشاهی اسپهبدان باوندی در ساری (نوبت
دوم از سال ۴۶۶- ۶۰۶ ﻫ ق)    ۵۲فصل چهارم :  
 ۶۹اوضاع سیاسی ساری از دوره
اسپهبد رستم سوم شاه غازی نصیرالدوله تا ظهور مرعشیان    ۶۹۴-۱ اسپهبد رستم سوم شاه غازی (یکم) نصیرالدویه (یکم)
باوند (۵۳۶- ۵۵۸ ﻫ ق)    ۷۰۴-۲- اسپهبد حسن یکم شرف الملوک (یکم)
علاءالدوله دوم (۵۵۸- ۵۶۸ ﻫ ق)    ۷۹۴-۳- اسپهبد اردشیر یکم حسام الدوله دوم باوند
(۵۶۸- ۶۰۲ ﻫ ق)    ۸۴۴-۴- ساری در دوره ی خوارزمشاهیان، مغولان
   ۸۶۴-۵- ساری در دوران سلسله کینخواریه ( باوندیان
دوره ی سوم)    ۹۶فصل پنجم :  
 ۱۰۲اوضاع اجتماعی و فرهنگی
ساری    ۱۰۲۵-۱- نژاد و قومیت    ۱۰۳۵-۲- خط و زبان    ۱۰۵۵-۳- مذهب    ۱۰۸۵-۴- طبقات اجتماعی مردم طبرستان و ساری  
 ۱۰۹۵-۵- مشاهیر ساری    ۱۱۱۵-۶- آثار و بناهای تاریخی    ۱۱۶نتیجه گیری:  
 ۱۲۲ضمایم:    ۱۲۷«فهرست منابع و مآخذ»
   ۱۳۳فصل اول:کلیات مقدمه:شناخت و بررسی تاریخ بومی
و محلی، از موضوعات مهم و قابل بحث درتاریخ می باشد. پژوهش های علمی در مورد تاریخ
و تمدن محلی نقش به سزایی در شناخت تاریخ هر ملتی دارد. یکی از نقاط مهم و معروف
ایران، سرزمین مازندران (طبرستان) است. مازندران (طبرستان) به عنوان یکی از ایالات
شمالی فلات ایران همواره از جهات مختلف نقش مهمی در تاریخ و تمدن این مرز و بوم
داشته است از جمله : جنگاوری، اقتصاد، مذهب، علم و دانش و …..مازندران که قبل از هجوم
مغولان به طبرستان معروف بود، از شرق به تمیشه و از غرب به روستای ملاط (سرحد بین
گیلان و مازندران) محدود بوده و در آن شهرهای معروفی بوجود آمد که شهر ساری
(سارویه) یکی از شهرهای مهم و تاریخی آن در طول تاریخ بوده است.شهر ساری در قرن پنجم و ششم
هجری مقر حکمرانی باوندیان اسپهبدیه، نقش مهمی را در جریان های سیاسی، اجتماعی و
فرهنگی ایفا می کرد. شهر ساری و مهمتر از آن منطقه مازندران (طبرستان) به جهت قرار
گرفتن در نقطه ثقل منطقه شمالی ایران همیشه مورد توجه دولتمردان و حکومت های مختلف
به شمار می رفت و در بسیاری از زمان ها مقر حکومتی و دارالملک مازندران نیز بود

دانلود فایل

دانلود فایل مقاله وضعيت داخلي حكومت باونديان اسهبديه ، چگونگي روابط آنها با حكومت هاي همجوارترك

وضعيت داخلي حكومت ,حكومت باونديان اسهبديه ,باونديان اسهبديه,حكومت هاي همجوارترك,حكومت هاي ترك,تحقیق,پایان نامه ,پروژه ,پژوهش, دانلود پژوهش و تحقیق ,دانلود جزوه,دانلود مقاله ,دانلود پایان نامه,دانلود پروژه