دانلود تحقیق و پیشینه تحقیق رهبری تحول آفرین
رهبری تحول آفرینرهبري
موضوعي است كه از ديرباز نظر محققان و عامه مردم را به خود جلب كرده است.
شايد علت جذابيت گسترده رهبري اين باشد كه رهبري، فرايندي بسيار اسرارآميز
است كه در زندگي همه افراد وجود دارد. در اكثر موارد دانشمندان علوم رفتاري
كوشيدهاند تا بدانند بر اساس چه ويژگي ها، تواناييها، رفتارها، منابع
قدرت يا با تكيه بر چه جنبههايي از موقعيت، توان رهبر در تأثير بر پيروان و
تحقق اهداف گروهي را ميتوان تعيين كرد (يوكل[1]
، 1382، 2). موضعي كه اخيراً توجه اكثر محققان را به خود جلب كرده اين است
كه چه نوع رفتار رهبري در فرايند تغيير سازماني مفيد خواهد بود اينكه
رهبران بايد به صورت مراودهاي با پيروان رفتار كرده و با پاداش و تنبيه
آنان را در جهت مطلوب هدايت كنند و يا اينكه نيازهاي سطح بالاي پيروان را
خطاب قرار داده و در آنها ايجاد انگيزه نمايند، موجب شكل گيري دو نوع سبك
رهبري گشته كه به نام رهبري تبادلي و رهبري تحولآفرين معروف اند. محققان
ميگويند اين دو سبك رهبري جدا از هم بوده و هر يك تأثير خاصي در سازمان و
پيروان خواهند داشت و تاكنون تحقيقات مختلفي را در ارتباط با اين دو سبك
رهبري صورت گرفته است، نتايج تحقيقات مختلف حاكي از اين است كه رهبران تحول
گرا انگيزه فوقالعادهاي را در پيروان خود ايجاد كرده و موجب بهبود
عملكرد آنان ميگردند. همچنين اين رهبران موجب افزايش اعتماد، تعهد و
كارايي تيمي پيروان خواهند شد (Arnold,2001). و جريان تغييرات سازماني را هموار خواهند ساخت (Eisenbach,1999) و بعد از انجام تغييرات رهنمودهاي اين رهبران در مورد بهبود فعاليت هاي مديريتي و اجرايي روشنگر راه خواهد بود (Pounder,2003). 2-1-1- مفهوم رهبرياساس
فرايند رهبري را توان تأثيرگذاري يك فرد بر ديگران، تشكيل ميدهد يك رهبر
ديگران را چگونه تحت تأثير قرار ميدهد؟ به عبارت ديگر چگونه ميتواند
تأثيرگذار باشد؟ و يا چرا يك گروه انسان از طرف شخصي كه به عنوان رهبر مشخص
شده تأثير ميپذيرند؟ و بالاخره در اين تأثيرپذيري كدامين مكانيسم ها نقش
بازي ميكنند؟ تئوري ها و نظريات در رابطه با رهبري در پي جستجوي جواب به
اين پرسش ها ميباشند (امير كبيري، 1377، 294). ولي قبل از پاسخ به اين
سوالات بايد بدانيم تأثيرپذيري چيست؟ تأثيرگذاري فرايند بهره جويي شخص
هنگام استفاده از قدرت است. تأثيرگذاري را ميتوان به جا آوردن پيشنهاد،
تعليمات و يا دستورات شخص از سوي شخصي ديگر تعريف كرد. به همين خاطر،
تأثيرگذاري نام فرآيندي است كه يك شخص با رفتار خود، رفتارهاي شخص ديگر را
تغيير دهد.رويداد
تأثيرگذاري، رابطهاي نزديك با قدرتي كه رهبر استفاده ميكند، دارد. به
گونهاي كه مفهوم «قدرت» و مفهوم «تأثيرگذاري» خيلي نزديك به هم ميباشند
به همين سبب مشخص كردن خط موازي ميان اين دو عموماً مشكل است. مضافاً حمايت
اين دو مفهوم از يكديگر معناي مستقل و جداي آنها را مشكل تر ميسازد،
همچنان كه تحت تأثير قرار دادن ديگران قدرت شخصي را فزوني ميبخشد، با زياد
شدن قدرت شخص، ديگران نيز خيلي آسان تحت تأثير وي قرار خواهند گرفت (امير
كبيري، 1377، 282).رهبري
به دليل نقشي كه در اثربخشي فردي و گروهي ايفا ميكند عنوان بسيار مشهوري
در رفتار سازماني است و از آنجا كه موضوع رهبري، انسانها را طي اعصار
گوناگون مفتون خود ساخته، تعاريف فراواني از آن ارائه شده است. يكي از
صاحبنظران بيان داشته كه تقريباً به تعداد كساني كه كوشيده اند مفهوم رهبري
را تعريف كنند براي آن تعريف وجود دارد و اين در حالي است كه تقريباً همگي
توافق دارند كه رهبري فرايند نفوذ و تأثيرگذاري در ديگران است. البته
اختلاف نظرهايي درباره ي اينكه آيا رهبري بايد بدون اعمال زور باشد يا خير؟
و آيا رهبري با مديريت تفاوت دارد يا خير؟ نيز وجود دارد (رضائيان، 1383،
375).با
توجه به اين توضيحات رهبري را بدين گونه تعريف ميكنيم: رهبري فرايند نفوذ
اجتماعي است كه در آن رهبر مشاركت داوطلبانه كاركنان را در تلاش براي كسب
هدفهاي سازماني طلب ميكند. در اينجا واژه داوطلبانه واژهاي عملياتي است.
رهبران براي ترغيب مشاركت داوطلبانه كاركنان، هر گونه اختيار و قدرتي را كه
دارند با ويژگي هاي شخصي خود و مهارت هاي اجتماعي تكميل ميكنند (همان
منبع). 2-1-2- تئوري هاي رهبريرهبري
موضوعي است كه از ديرباز نظر محققان و عامه مردم را به خود جلب كرده است.
اما پژوهش هاي علمي درباره رهبري صرفاً از قرن بيستم آغاز گرديده و محور
اصلي بيشتر تحقيقات، عوامل تعيين كننده اثربخشي رهبري بوده است (يوكل ،
1382، 2). اكثر محققان موضوعاتي نظير رهبران چگونه افرادي هستند، چه
كارهايي انجام ميدهند، چگونه در پيروان خود ايجاد انگيزه ميكنند، چطور
متناسب با موقعيت پيش آمده به سبك هاي مختلف رفتار دهند، چگونه در پيروان
خود ايجاد انگيزه ميكنند، چطور متناسب با موقعيت پيش آمده به سبك هاي
مختلف رفتار ميكنند و چطور در سازمانهايشان ايجاد تغيير ميكنند را، مورد
بررسي قرار داده اند (George,2000,1027)،
كه پاسخ به اين مسائل در طي ساليان متمادي، ادبيات پر حجم رهبري را موجب
شده است، بسياري از اين مطالب باعث سردرگمي خوانندگان ميشود، براي راه
يافتن از ميان اين جنگل انبوه و تيره و تار معمولاً محققان مطالب مربوط به
رهبري را در چهار روش به شرح زير مطرح ميكنند تا بدان وسيله نشان دهند كه
چه چيزهايي ميتواند فرد را به صورت يك رهبر اثربخش در آورد. نخستين ويژگي
آن است كه ميتواند شخص را به صورت يك رهبر در سطح جهان در آورد و كارهايي
بكند كه افراد غير رهبر از انجام آن عاجزند (تئوري ويژگي هاي رهبري). روش
دوم بر اين اساس است كه ميكوشد تا رهبر را بر حسب رفتارهاي رهبري معرفي
كنند(تئوري هاي رفتاري رهبري)، هر دو روش با آغازي نادرست شروع ميشوند،
زيرا بر پايه و اساسي نادرست قرار ميگيرند و موضع رهبري را بيش از حد مورد
توجه قرار ميدهند. ديدگاه سوم الگوي اقتضايي است كه بدون وسيله ميتوان
كاستي هاي تئوري هاي پيشين رهبري را بر شمرد و در نتيجه تحقيقات گوناگوني
را كه درباره رهبري انجام شده است ارائه نمود. به تازگي محققان يك بار ديگر
به ويژگي هاي شخصيتي رهبران، ولي از ديدگاهي كاملاً متفاوت توجه كردهاند.
اينك پژوهشگران درصدد يافتن ويژگي هاي شخصيتي هستند كه رهبران كاريزماتيك [2]و رهبران تحول آفرين[3] از آنها برخوردارند.رهبراني كه قادرند به سازمانهاي در حال مرگ حياتي دوباره بخشند. (رابينز، 1381، 218)شكل (2-1): تكامل نظريه هاي رهبري (رابينز، 1381، 218).2-1-3- نظريه رهبري تحول آفرين2-1-3-1- تعريف رهبري تحول آفرين-
رهبري تحول آفرين نوعي فرايند پيچيده و پويا است كه در آن رهبران، ارزشها،
باورها و اهداف پيروان را تحت تأثير قرار ميدهند (موغلي، 1384، 97).- بس و آووليو[4] رهبري تحول آفرين را اينگونه تعريف ميكنند:«رهبري
تحول آفرين وقتي تحقق مييابد كه يك رهبر، پيروان را براي بينش مشترك، بر
ميانگيزد، آنها را در رسيدن به چشم انداز، تشويق ميكند و منابع لازم را
براي رشد شخصي آنها فراهم ميكند. رهبران نيز همانطور كه بر نيازهاي پيروان
براي رشد تأكيد دارند به عنوان يك مدل، خوش بيني ايجاد كرده و تعهد را
بيشتر ميكند» (Smith,2004,81).-
«پاول هرسي» و «كنت بلانچارد» و «جانسون دويي» رهبري تحول آفرين را چنين
تعريف ميكنند: فرايند نفوذ آگاهانه در افراد يا گروه براي ايجاد تغيير و
تحول ناپيوسته در موقعيت فعلي (وضع موجود) و كاركردهاي سازمان به عنوان يك
كل (زالي، 1380، 126). 2-1-3-2- سابقه رهبري تحول آفرينيكي
از دغدغه هاي سازمان و پژوهشگران در چهار دهه پيش، رهبري بوده است و تلاش
بر آن بوده كه اين پديده را با يك سري از معيارهاي دانشگاهي، عملي كنند.
يكي از جديدترين رويكردهاي مشخصي كه براي مطالعه رهبري پديده آمده است، بر
اساس مدل رهبري تحول آفرين- مراودهاي خلق شده از سوي بس و عملياتي شده از
سوي بس و آووليو ميباشد (Dulewicz & Higgs,2005,405).پيشينه تحقيقات رهبري تحول آفرين به سال 1978 و فعاليت هاي برنز بر
ميگردد. برنز مشخص كرد كه رهبران تحول آفرين صاحب بينش هستند و ديگران را
براي انجام كارهاي استثنايي به چالش و تلاش وا ميدارند. برنز در ادامه
بحث خود چنين بيان نمود: «تنها رهبران تحول آفرين هستند كه قادر به ترسيم
مسيرهاي ضروري براي سازمان هاي جديدند، زيرا آنها منشأ تغييراتند، بر
تغييرات حاكم بر سازمان اشراف كامل دارند و بر موج تغييرات سوارند» (موغلي،
1382،8). از نظر برنز رهبري تحول آفرين توسط هر كس با هر موقعيت در سازمان
قابل پياده شدن است. در اين نوع رهبري، افراد ميتوانند بر همتايان و
مافوق ها مانند زيردستان اثرگذاري داشته باشند. اين نوع رهبري ميتواند در
فعاليت هاي روزمره مردم عادي نيز اتفاق بيفتد، ولي اين امر، عادي و رايج
نيست (يوكل ، 1382، 496).برنز
(1978) اولين بار، بين رهبران تحول آفرين و مراودهاي تمايز قايل شد.
رهبران تحول آفرين نيازها و انگيزه هاي پيروان را بالا برده و باعث تغيير
برجسته در افراد، گروهها و سازمانها ميشوند.رهبران
مراودهاي نيازهاي فعلي زيردستان را نشانه رفته و توجه زيادي بر تهاتر
دارند (پاداش به ازاي عملكرد، حمايت دو جانبه و داد و ستدهاي دو طرفه) (Gardner & Stough,2002,7).پيرو تحقيقات برنز، در سال 1985، بَس مدلي از رهبري ارائه داد كه براي موقعيت هاي ثبات و تحول سازماني، به ترتيب رهبري تبادلي[5]
و تحول آفرين را تجويز ميكرد. بَس و آوليو در سال 1996 اين مدل را گسترش
دادند و ابعاد رهبري تحول آفرين و رهبري تبادلي را مشخص نموده و حتي اين
مدل را در غالب پرسش نامهاي با نام «پرسش نامه چند عاملي رهبري» به صورت
عملياتي در آورند. در اين مدل ابعاد رهبري تحول آفرين شامل: نفوذ آرماني،
ترغيب ذهني، انگيزش الهام بخش، و ملاحظات فردي است و ابعاد رهبري تبادلي
عبارتند از: پاداش هاي اقتضايي و مديريت بر مبناي استثنا (Higgs,2003,276).بر
اساس نظريه رهبري تحول آفرين، يك رهبر، نيازمند استفاده از بازيگران داخلي
جهت انجام وظايف لازم سازماني است تا به اهداف مطلوبش دست يابد. در اين
راستا، هدف رهبري تحول آفرين آن است كه اطمينان يابد مسير رسيدن به هدف، به
وضوح از سوي بازيگران داخلي درك شده است، موانع بالقوه درون سيستم را
برطرف كند و ديگران را در رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده ترغيب نمايد (Boenke,2003,5-6).مباني تاريخي و ريشه هاي انواع رفتارهاي رهبري تحول آفرين از جامه شناسي كاريزما[6] (وبر[7]، 1924،1946،1947) ، تئوري رهبري كاريزماتيك[8] (هاس[9]،1977) و تئوري رهبري تحول آفرين(باس،1985وبرنز،1978) نشأت ميگيرد و تا اندازه زيادي با رفتارهاي تحول گرا[10](کویین[11]،1990) ارتباط دارد.فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 26فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنپیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلیمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل
دانلود فایل تحقیق و پیشینه تحقیق رهبری تحول آفرین
دانلود تحقیق و پیشینه تحقیق رهبری تحول آفرین, پیشینه تحقیق رهبری تحول آفرین,, رهبری تحول آفرین, ,رهبری, ,تحول آفرین