دانلود مبانی نظری اعتماد سازمانی

دانلود مبانی نظری اعتماد سازمانی

دانلود-مبانی-نظری-اعتماد-سازمانیمفهوم اعتماد سازمانی[1]مفهوم اعتماد از جمله مفاهیمی است که از سوی صاحب‏نظران رشته‏های علمی مختلف، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. درواقع محققان در این رشته‏ها، موضوع مشابهی را از رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار داده‏اند، که هر یک بر جنبه‏های خاصی از مفهوم اعتماد تمرکز کرده‏اند که این امر خود منجر به ارائه‏ی تعریفی ناقص از سازه‏ی اعتماد شده است (لویسکی و همکاران، 1998؛ روسو و همکاران، 1998). هوسمر[2] (1995) معتقد است که اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعریف سازه‏ی اعتماد وجود دارد. ویلسون[3] (1993) بیان می‏کند که هرچند اعتماد مفهوم مهمی برای مطالعه می‏باشد ولی موضوعی است که تفسیر و تعبیرهای متفاوتی دارد. پورتر و همکاران معتقدند که اعتماد شبیه اتمسفر است، بطور گسترده درباره‏ی آن صحبت می‏شود، برای سازمان‏ها حیاتی می‏باشد، ولی هنگامی که زمان تعریف دقیق آن در حوزه‏ی سازمان می‏رسد، دچار ابهامات زیادی می‏شود. روان‏شناسان اجتماعی از طریق تاکید بر عوامل زمینه‏ای که ممکن است باعث افزایش و یا کاهش اعتماد شود، اعتماد را به عنوان انتظار افراد از رفتار دیگران در حین تعاملات اجتماعی تعریف می‏کنند. روانشناسان شخصیت، به اعتماد به عنوان یک اعتقاد و یا انتظار ویا احساسی که ریشه در شخصیت آدمی و یا ظرفیت روانی اولیه فرد دارد، نگاه می‏کنند. اقتصاددانان و جامعه‏شناسان اعتماد را از منظر سازمان‏ها و مشوق‏هایی که برای کاهش بی‏ثباتی و نگرانی ناشی از تعاملات با بیگانگان (غریبه‏ها) ایجاد می‏شود، بررسی می‏کنند. (لویسکی و همکاران، 1998).کوک و وال[4] (1980) معتقدند که مفهوم اعتماد در زبان مشترک به معنی میزان تمایل فرد به نسبت دادن نیات خوب به دیگران و داشتن اطمینان به گفتار و کردار آنها می‏باشد. رابینسون[5] (1996) اعتماد را به عنوان «انتظارات، فرضیات و یا عقاید یک فرد در رابطه با احتمال اینکه اعمال آتی طرف‏های مقابل، مفید، مطلوب و فاقد منافع فردی و فرصت‏طلبی باشد» تعریف می‏کند. (شاکلی – زالباک، 37:2000) سازه‏ی اعتماد سازمانی را به عنوان «انتظارات مثبتی که افراد، بر پایه‏ی نقش‏های سازمانی، مناسبات، تجربیات، وابستگی‏های متقابل از نیات و رفتارهای مختلف اعضاء سازمان دارند، تعریف می‏کنند. از دیدگاه مت‏های[6] (1989) اعتماد به عنوان «احساس اطمینان کارکنان به سودمندی و ثبات رفتار و اظهارات سازمان هنگام مواجه با شرایط ناپایدار و مخاطره‏آمیز» تعریف می‏شود. (گریفین، 105:1967) اعتماد را به عنوان «اطمینان به رفتار فرد به منظور دستیابی به اهداف موردنظر اما ناپایدار در شرایط مخاطره‏آمیز» تعریف می‏کند. میشرا[7] (1996) اعتماد سازمانی را به عنوان تمایل یک طرف به آسیب‏پذیر بودن در برابر طرف دیگر براساس این انتظار یا باور که طرف مقابل مطمئن، باز و قابل اعتماد است، تعریف می‏کند.از جمله چالش‏های روزافزون و مواجه در گروه‏ها فراهم آوردن چرخه مثبت اعتماد بین افراد درون گروه و به ویژه میان سرپرست و زیردست می‏باشد. اعتماد موضوعی است که در علوم اجتماعی گوناگون از قبیل روان‏شناسی اجتماعی، اقتصاد، جامعه‏شناسی، رفتار سازمانی، مدیریت استراتژیک و تجارت بین‏المللی مورد بررسی قرار گرفته است (ایردن و ایردن، 2009، ص 2180). اعتماد يکي از موضوعات مهم در رفتار و روابط انساني است که احساس اعتماد کارکنان به مدير، سازمان و سهامداران در زندگي سازماني، رفتار سازماني و روابط بين کارکنان و سازمان را تحت تأثير قرار مي دهد. همچنين انتظاري است مبني بر اين که کارکنان ديگر به خود اجازه نمي‌دهند در زماني که ديگران آسيب پذير هستند، ضرر و زياني به آنها وارد نمايند (مشفقي، 1388). مفهوم اعتماد در روابط انسانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اکثر ادبیات مرتبط با اعتماد بر تعریف، توسعه و نگهداری آن متمرکز می‏باشد. اعتماد در اصطلاح به معنای تکیه کردن، متکی شدن به کسی، کاری را بی‏گمان به او سپردن و واگذاری کار به کسی است (صراف فرد، 1387). اعتماد عموماً به عنوان ایمانی که شخص در مواجهه با اطلاعات ناقص پیدا می‏کند، توصیف شده است. به طور خاص‏تر، اعتماد وضعیتی روان‏شناختی شامل انتظارات درباره‏ی اقدامات دیگری، علی‏رغم آسیب‏پذیری برای اقدامات وی، است. بررسی‏ها از بیانات نظری مبنی بر اینکه اعتماد با ساده‏لوحی و زودباوری مرتبط نیست و توانایی برای خطر کردن مناسب است، حمایت کرده است. بنابراین، اعتماد درون سازمان‏ها همراه با شماری از نتایج سازمانی مطلوب است (روجلبرگ، 2007، ص 837). در زمینه نگرش‏های سازمانی، به طور خاص رابینسون (1996: 106) اعتماد را این چنین تعریف می‏کند: «اعتماد شامل انتظارات، حدسیات و باورهای یک فرد است. درباره‏ی احتمال اینکه اقدامات آتی طرف مقابل سودمند خواهند بود. این احتمال عمل متقابل مثبتی را در فرد برخواهد انگیخت تا اقدامات طرف مقابل را جبران کند». رابینز (2003)، نیز بیان می‏دارد که اعتماد انتظار مثبتی است مبنی بر این که دیگری از طریق گفته‏ها، اقدامات یا تصمیمات، فرصت‏طلبانه عمل نخواهد کرد. بررسی‏های مربوط به اعتماد از 1970 آغاز شده است. آرجریس، لیکرت و مک‏گریگور در دهه 60 قرن بیستم نشان دادند که اعتماد متغیر مهمی از اثربخشی سازمانی است (دیرکز و فرین، 2001). مطالعات متعددی در تبیین اهمیت اعتماد مقابل میان افراد سازمان صورت گرفته است. بخش قابل توجهی از ادبیات این حوزه نشان د اده است که اعتماد براساس تجربه است و یاد گرفته می‏شود. شکل‏گیری اعتماد در سراسر عمر در طی اجتماعی شدن پیش می‏رود. سازمان‏ها نیز به عنوان محیط‏های اجتماعی در این فرآیند نقش دارند. احتمال دارد رهبران به عنوان یکی از اعضای سازمان نقش بسزایی در تشکیل اعتماد داشته باشند. همچنان که مدیران نسبت به کارکنان صمیمی، باز، هماهنگ و با تدبیر رفتار می‏کنند، اعتماد ظاهر می‏شود. از آنچه گفته شد بر می‏آید که اعتماد جایگاه مهمی در روابط نزدیک دارد (ایردن و ایردن، 2009، ص 2181).2-2-   تعریف اعتماد سازمانيفرهنگ آكسفورد، اعتماد را به اين‌صورت تعريف كرده است:      اطمينان يا اتكاء به برخي از ويژگي‌ها يا خصايص يك شخص يا سازمان      پذيرفتن يا اعتباردادن به شخص يا سازمان بدون بررسي و دريافت شواهد و قرائن      باور يا اعتماد و يا اتكاء به صداقت يك فرد يا سازمان      داشتن انتظارات مطمئن نسبت به يك فرد يا سازمان      صداقت، درستي و وفاداري(فرهنگ آكسفورد).      فرهنگ وبستر،، اعتماد را به اين‌صورت تعريف كرده است:      تكيه مطمئن بر افراد و اشياء و نيز وابستگي مطمئن به ويژگي‌ها، توانايي‌ها، قدرت و درستي افراد.      شايستگي‌هاي طرف ديگر و عمل كردن براساس اصول اخلاقي و قابل‌پيش‌بيني وی. اعتماد، اين باور است كه كساني كه به آنها وابسته‌ايم، انتظارات ما را از خودشان، برآورده خواهند كرد(فرهنگ آكسفورد).شاکلي ـ زالاباک، اليس و وينوگراد (2000) در تعريف اعتماد سازماني عنوان مي‌کنند که اعتماد سازماني، ادراکات فردي مثبتي است که افراد درباره محتوا و رفتارهاي اعضاي سازمان دارند و بر پايه نقش‌ها، ارتباطات، تجارب و وابستگي‌هاي سازماني شکل مي‌گيرد. اعتماد را به عنوان تمايل اين که فردي با ديگري به طور داوطلبانه تعامل برقرار نمايد نيز تعريف کرده‌اند. وجود ميزان يا درجه‌بالاي اعتماد در سازمان مستلزم افزايش احتمال تمايل افراد به قرارگيري در چنين موقعيت داوطلبانه و تسهيم اطلاعات داوطلبانه مي‌باشد (Cazier et al., 2007). براساس نظر نيهان (2008)، اعتماد، اطميناني است که يک فرد به ديگري دارد در اين مورد که به شيوه‌اي قابل پيش بيني، اخلاقي و عادلانه عمل مي‌کند. مک آليستر (1995) نيز اعتماد بين شخصي را اين چنين تعريف مي کند: ميزاني که يک فرد بر مبناي کلمات، اقدامات و تصميمات ديگري به نيت و عمل او اطمينان دارد. اعتماد اين چنين نيز تعريف شده است: احساس اطمينان کارکنان به اين که، زماني که به موقعيت ناشناخته يا دربرگيرنده ريسکي برخورد مي‌کنند، رفتارها و گفتارهاي سازمان سازگار و ابزارهايي کمک کننده هستند (Erturk, 2008, p. 465). در مجموع، اعتماد، داشتن اين انتظار مثبت است که ديگران (چه با کلمات، چه در اعمال و چه در تصميمات) فرصت طلبانه عمل نمي‌کنند.انتظار مثبت،‌آشنايي و شناخت نسبت به طرف مقابل را گوشزد مي کنند. اعتماد در طول زمان و بر پايه تعداد محدودي تجربه مربوط، شکل مي‌گيرد. زمان زيادي لازم است تا اين اعتماد به وجود آيد و نهادينه شود. هر چند شناخت ما بيشتر و روابط ما گسترده‌تر مي‌شود، به توانايي خود در ايجاد يک انتظار مثبت اطمينان بيشتري مي‌کنيم (Robbins, 2005, p. 144) زماني که افراد در مورد يکديگر چيزهايي مي‌آموزند، سطح اعتماد تغيير مي‌کند که بدين معني مي‌باشد که اعتماد بايد به عنوان يک پديده پويا ديده شود نه يک پديده ايستا، و تکامل آن مبتني بر ادراکات در مورد ويژگي‌هاي شخصي اعتماد شونده مي‌باشد (Velez et al., 2008, p 970). سالو و کارژالوتو (2007) معتقدند که اعتماد مي‌تواند به دو نوع اصلي به نام‌هاي اعتماد مستقيم و اعتماد شخص سوم تقسيم شود. اعتماد مستقيم رابطه اعتمادي است که به وسيله دو گروه توسط خودشان ايجاد مي‌شود. در حالي که اعتماد شخص ثالث اعتمادي است که ميان دو گروه که ممکن است يکديگر را از قبل نشناسند ولي مايل به اعتماد به يکديگر هستند به وجود مي‌آيد اما با مشارکت شخص سومي که قابل اعتماد مي‌باشد، صورت مي‌پذيرد (Boeyen & Moses, 2003). برخي از انديشمندان (Mayer, Davis, & Schoorman. 1995; McKnight, Choudhary, & Kacmar, 2002) اعتماد را به سه بعد توانايي يا شايستگي، نوع دوستي يا خيرخواهي و امانت داري يا درستي تقسيم مي‌کنند. توانايي، مجموعه‌اي از مهارتها، شايستگي‌ها و ويژگي‌هايي است که گروهي را قادر به تأثير گذاري در حوزه‌اي خاص مي‌نمايد. خيرخواهي، ميزان اعتقادي است مبني بر اين که اعتماد کننده معتقد است اعتماد شونده مي‌خواهد براي اعتماد کننده فارغ از منفعت طلبي فردي، نيکي انجام دهد.درستي، ادراک اعتماد کننده است در اين مورد که اعتماد شونده به مجموعه‌اي از اصول که اعتماد کننده آنها رامهم و قابل قبول مي‌داند، وفادار مي‌ماند. زاکر (1986)، ازسه نوع اعتماد (محصول اعتماد) که براي ايجاد اعتماد در سازمان و تسهيل تبادلات اجتماعي استفاده مي‌شود، نام مي‌برد: اول، اعتماد مبتني بر فرايند که اعتماد را از طريق فرآيند تعادل اجتماعي و تجربه ميان سازمانها و مشتريان، تحريک مي‌کند. تجربه‌هاي موفق پيشين يا فعلي اعتماد، تعاملات آتي را مي‌سازد. دوم، اعتماد نهادي که محصول اعتماد از طريق اثر گروه سوم ديگري مي‌باشد که مي‌تواند موسسه دولتي، يک بانک يا سازمان ديگر باشد که ارزش اعتماد سازمان اعتماد کننده را بيمه مي‌کند و در نهايت اعتماد مبتني بر ويژگي‌هاي شخصي که اعتماد به وسيله احساس و هويت مشترک گروهي از افراد به گروه ديگر مي‌باشد. در اين نوع اعتماد، اعتماد همچين به وسيله داشتن چيزي يا دارا بودن ويژگي که اعتماد کننده آن را مطلوب مي‌داند، افزايش مي‌يابد.فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 36فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل

دانلود فایل

دانلود فایل مبانی نظری اعتماد سازمانی

دانلود مبانی نظری اعتماد سازمانی,مبانی نظری اعتماد سازمانی,دانلود مبانی نظری, اعتماد سازمانی, اعتماد, سازمانی