مبانی نظری سواد رسانه ای

مبانی نظری سواد رسانه ای

مبانی-نظری-سواد-رسانه-ایسواد رسانه ای:بر اساس نظر جیمز پاتر[1]، بسیاری از افراد واژه سواد را با رسانه­های چاپی ربط می دهند و آن
را معادل توانایی خواندن قلمداد می­کنند. برخی نیز، در رویارویی با رسانه
های دیگری همچون فیلم و تلویزیون، این اصطلاح را به سواد دیداری[2] بسط می دهند. نویسندگان دیگری نیز از اصطلاحاتی نظیر سواد رایانه ای[3] و سواد خواندن[4]
استفاده می کنند، اما هیچ یک از این ها معادل «سواد رسانه ای» نیستند،
بلکه صرفا اجزای سازنده آنند. «سواد رسانه ای» شامل تمام این توانایی های
ویژه و نیز چیزهای دیگری است. اگر خواندن بلد نباشیم، از رسانه های چاپی
چیزی دستگیرمان نمی شود. اگر در درک آداب دیداری و روایی مشکل داشته باشیم
نمی توانیم از تلویزیون یا فیلم چیز زیادی بفهمیم. اگر نتوانیم از رایانه
استفاده کنیم. ازآنچه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد، بی خبر می
مانیم. در واقع، سواد رسانه ای فراتر و عمومی تر از این توانایی های ویژه
است. بدین ترتیب، سواد رسانه ای چنین تعریف می شود:سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازها[5] یا جنبه های فکری است که ما برای قرار گرفتن در معرض رسانه، فعالانه[6]
از آن­ها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آن­ها روبه رو
می شویم، تفسیر کنیم. ما چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش
خود می سازیم و برای ساختن ساختارهای دانش، به ابزار و مواد اولیه نیاز
داریم. این ابزار، مهارت های ما و ماده اولیه، اطلاعات به دست آمده از
رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه از رسانه ها بدان معنی است که
ما از پیام ها آگاهیم و به طور خودآگاهانه با آن ها تعامل داریم. به طور
سنتی، سواد رسانه ای به توانایی تحلیل و ارزیابی محصولات رسانه ای و به طور
گسترده تر به ایجاد ارتباط موثر و از طریق نگارش خوب اطلاق می شود. طی نیم
قرن گذشته، سواد رسانه ای شامل توانایی تحلیل شایسته و به کارگیری ماهرانه
روزنامه نگاری چاپی، محصولات سینمایی، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و
حتی اطلاعات و مبادلات رایانه ای (از جمله تعاملات زمان واقعی از طریق شبکه
جهانی اینترنت) شده است.(بروان،1998: 44)بر
این اساس، برخی کارشناسان حوزه ارتباطات سواد رسانه ای را ‘توانایی
دستیابی، تجزیه و تحلیل، نقد، ارزیابی و ایجاد پیام های رسانه ای به گونه
های مختلف’ تعریف می کنند. کارشناسان ارتباطات معتقدند، فرد با مهارت
سوادرسانه ای قادر است به طور منتقدانه، درباره آنچه در کتاب، روزنامه،
مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازی های ویدیویی، اینترنت
و… می بیند، می خواند و می شنود، فکر کند. گروهی از دانشمندان سواد رسانه
ای را ‘تقویت تجارب رسانه ای’ تعبیر می کنند.(همان منبع)کنفرانس
بین المللی سواد رسانه ای نیز در دهه 1990 تعریف زیر را از سواد رسانه ای
ارائه کرد:« توانایی دسترسی و ارزیابی پیام های رسانه ای در اشکال
مختلف».(کرست و پاتر، 1998: 13-5)از
سوی دیگر سواد رسانه ای از نظر برخی دیگر از کارشناسان به معنای فراگیری
چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانه های چاپی، سمعی و بصری و … است.
مارین بارون[7]،
مدیر بخش بخش چند دسانه ای و عضو هیات مدیره آموزشکده زبان انگلیسی
مونترال کانادا، سواد رسانه ای را جزو مؤلف های باسوادی می پندارند و می
نویسد، امروزه با سواد باید بتوانند: توانایی رمز گشایی، درک، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رسانه را داشته باشند. بتوانند متن، صدا و تصویر بیافرینند یا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند(قاسمی، 1385: 87) آموزش سواد رسانه ای 
در جامعه آمیزه ای از فنون و تکنیک های بهره برداری مؤثر از تولیدات رسانه
ای و نوعی کسب بینش و نگرش برای تشخیص این است که، در عصر رقابت رسانه ای
امروزه کدامیک از این وسایل ارتباط جمعی می توانند اطلاعات سودمند و ضرورت
مندی را برای افکار عمومی آماده کنند. بر این اساس« انسان شناسان، جامعه
شناسان، زبان شناسان، مورخان، دانشمندان ارتباطات و در واقع تمامی رشته
هایی که در باب چگونگی ارتباط افراد و گروه ها جهت ادامة حیات، بهروزی و
پیشرفت مطالعه می کنند، مدت هاست که بدین نتیجه رسیده اند که گذار انسان از
فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب، منجر به افزایش توانایی او در کنترل زندگی و
محیط پیرامونی اش گشته است. (باکینگهام، 1389: 14) بنابراین هدف اساسی سواد رسانه ای در رسانه های جمعی می تواند به نوعی رابطه با عدالت اجتماعی 
باشد، که این مهارت در هر جامعه ای تا چه حد مورد اهمیت و ضرورت قرار می
گیرد؛ و سیاست های اجتماعی و فرهنگی هر حاکمیتی تا چه حد حاضر است از طریق
وسایل ارتباط جمعی این مهارت را در بین شهروندان و مخاطبان رسانه ای خود
اشاعه دهد تا از این طریق بتواند سرمایه های اجتماعی و پیوند اعتمادی خود
را با افکار عمومی  تحکیم و استمرار بخشد.«پل ماریس[8]، محقق رسانه می گوید: ‘ سواد رسانه ای، دانایی نسبت به نحوه ی کارکرد رسانه ها در جامعه است’…. ژاستین لوئیس[9]
و سوت ژالی معتقدند: ‘سواد رسانه ای عبارت است از فهم و درک محدودیت های
فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه ی خلق، تولید و انتقال پیام
ها’….. آلن روبین معتقد است: ‘ تمامی
تعریف ها، بر دانش، آگاهی و عقلانیت خاصی تکیه و تأکید دارند و آن پردازش
شناختی اطلاعات است. عمده ی آن ها بر ارزیابی انتقادی پیام ها متمرکز می
شوند. در حالی که برخی نیز تبادل و انتقال پیام ها را نیز در بر دارند. پس
سواد رسانه ای مقوله ای است راجع به فهم منابع و فناوری های ارتباطی،
رمزگان بکار رفته، پیام هایی که تولید شده و گزینش، تفسیر و تأثیر آن پیام
ها’ و…» (همان: 17-16)بر اساس این تعاریف سواد رسانه ای در رسانه های جمعی تأکید بر نظریات مخاطب محور و  فرهنگ محوری ریشه دارد. آرت سیلوربلت[10]، پنج مؤلفة برای تعریف سواد رسانه ای بیان می کند. اول اینکه: 
به دنبال آگاهی از اثرات رسانه ای بر فرد و جامعه باشیم؛ دوم اینکه : در
این فرایند جمعی که بین فرستنده و مخاطب نوعی تعادل متقابل ایجاد می شود،
چه نوع فهم و درکی ایجاد می شود. سوم اینکه : بحث و مطالعه در حوزه توسعة
راهبردهای تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای به سوی مخاطب.  چهارم
اینکه : محتوای برنامه های تولید شده رسانه ها به مثابه یک متن، چه نوع
بینشی نسبت به رسانه در جامعه و در دوره فرهنگ معاصر خود ایجاد می کند. پنجم
اینکه: سواد رسانه ای در رسانه های جمعی با تربیت و ترویج نوعی لذت، فهم و
درک، امتنان و ارزیابی محتوایی همراه است.پاتر در کتاب خود با عنوان سواد
رسانه ای 1998، با رویکردی نسبتاً متفاوت با سیلوربلت، بنیادهای مفهوم سواد
رسانه ای را این گونه بیان می کند:« سواد رسانه ای یک پیوستار است؛ سواد
رسانه ای نیازمند توسعه و پیشرفت است؛ سواد رسانه ای چند بعدی است؛ و هدف
سواد رسانه ای اعطای کنترل بیشتر بر تفسیرهای مان است. همة پیام های رسانه
ای از جنس تفسیراند… سواد رسانه ای جستجوی ناممکن پیرامون پیام های واقعی
یا عینی نیست. چنین پیام هایی وجود ندارند». (همان: 18-17) همچنین  بر اساس نظر الیزابت تامن[11] و همکارانش، سواد رسانه ای مانند فیلتری داوری کننده است؛ به این معنا که 
جهان متراکم از پیام است، باید این پیام ها از لایه های فیلتر سواد رسانه
ای عبور کنند تا شکل موجهه و معنادار به خود گیرد بنابراین پیام رسانه های
جمعی بر اساس سواد رسانه ای در سه لایه عمل می کند:« لایه اول: اهمیت
برنامه ریزی شخصی در شیوه استفاده از رسانه ها؛ به این معنا که مخاطب به
انتخاب و تماشای انواع گوناگون برنامه ها توجه بیشتری دارد و به صورت مشخصی
از تلویزیون، ویدئو، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها
استفاده می کند و میزان مصرف را کاهش می دهد. لایه دوم، در این سطح، مخاطب
به جنبه های نامحسوس تر رسانه توجه دارد و به پرسش ها و موضوع های عمیقی
مانند چه کسی از ارسال پیام سود می برد و چه کسی ضرر می کند، می
پردازد.لایه سوم: این لایه مهارت های لازم برای تماشای انتقادی رسانه ها را
ارائه می دهد. مخاطب با این مهارت ها به تجزیه، تحلیل و پرسش درباره
چارچوب ساخت پیام و جنبه های جاافتاده در آن می پردازد.(Toman,1995:p2) همچنین
تامن معتقد است « با عمیق تر شدن لایه ها، سواد رسانه ای مخاطبان بیشتر می
شود؛ در لایه اول مخاطب خود را ملزم می کند تا در استفاده از رسانه، جیره
مصرف داشته باشد؛ و در لایه دوم با توجه به ویژگی های پیام دهنده، برخی
پیام ها که مطلوب مخاطب است، برگزیده می شوند و به دیگر پیام ها توجه نمی
شود؛ در لایه سوم نیز پیام های رسانه ای نقد می شوند (سلطانی فر، 1387:
46-45) علاوه براین «شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام که حذف شده در این
لایه اهمیت دارد. به عبارت دیگر، فهم مخاطب از متن، در گرو شناسایی ابعاد
جا افتاده پیام است.(Korach,B & Rosenstied,T., 2002:p35)  این
بعد از سواد رسانه ای به اندازه ای اهمیت دارد که هابز آن را ‘فهم سطح
بالاتر’ می نامد. از نظر هابز، این جنبه از سواد رسانه ای می تواند به شکلی
قوی نیازها و انتظارهای مخاطبان را پیش بینی کند. »  (Hobba & Frost,2003 :p 340-343) سواد
رسانه ای به نوعی درک کردن و شناخت نسبت به کارکردها و کاربردهای رسانه
جمعی است. مهارت سواد رسانه ای نوعی توانایی دسترسی ،استفاده، تحلیل و
ارتباط 
با تولیدات مختلف رسانه های جمعی است. «هدف اصلی سواد رسانه‌ای می‌تواند
این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه- به مثابه محصول
نهایی- با عدالت اجتماعی رابطه‌ای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر،
خواننده یا بیننده یا شنونده‌ی یک مضمون رسانه‌ای بهتر است رابطه و نسبت
محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک
رسانه‌ از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه‌ به
جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه‌ی یک‌سویه و انفعالی، رابطه‌‌ای
فعال‌تر و تعاملی‌تر داشته باشد.» (شکرخواه، 1388) سواد رسانه ای به نوعی  مهارت تفکر 
استدلالی و نقادی را به نحو بارزی که مخاطب بتواند از محتوای رسانه جمعی
قضاوت نماید، به عنوان یک مسئله ارتباطی و اجتماعی در عصر حاضر می توان
مورد مطالعه قرار داد. بنابراین « سواد رسانه ای یعنی داشتن نگاه منتقدانه
به هرآنچه در رسانه های مختلف ارائه می شود، از برنامه های تلویزیونی گرفته
تا اتاق های گفتگو در اینترنت…… سواد رسانه ای باعث می شود بییندگان
قادر باشند روابطشان را با رسانه ها ارزیابی کنند و این پدیده می تواند به
شناخت چگونگی کارکرد رسانه ها در جامعه کمک بسیاری نماید.» (ارجمندی،1385:
43) طبق گفته رابرت انيس[12]
سواد رسانه‌اي يك جزء از مهارت ذهني و توانايي است كه شخص را وادار به
گرفتن تصميمات و انجام امور عاقلانه مي‌كند و شامل ارزش‌هايي مانند: تعقيب
حقيقت، عدل و انصاف، خود مختاري و انتقاد شخصي است. همچنين سواد رسانه‌اي
يك حس قوي تفكر انتقادي است كه سعي دارد نيازهاي رسانه‌اي ما را برآورده
سازد.فرمت ورد قابل ویرایشتعداد صفحات: 114فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتریهمراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متنمنابع فارسی کاملمنابع انگلیسی کامل

دانلود فایل

دانلود فایل مبانی نظری سواد رسانه ای

دانلود مبانی نظری سواد رسانه ای,مبانی نظری سواد رسانه ای,دانلود مبانی نظری ,سواد رسانه ای,سواد