معماری اثار تاریخی ایران

معماری اثار تاریخی ایران

معماری-اثار-تاریخی-ایرانمعماری اثار تاریخی ایران مقدمه : ملاحظات كليمعماري در ايران بيش از
6000 سال تاريخ پيوسته ، دست كم از 5000 ق.م تا به امروز، با نمونه هاي اختصاصي كه
در ناحيه پهناوري از سوريه تا شمال هند و مرزهاي چين ، قفاز تا زنگبار پراكنده
است. بناهاي ايراني متنوع است، از كلبه‌هاي دهقاني ، قهوه خانه ها، كوشكها تا
زيباترين و شاهانه ترين ساختمانهايي كه جهان به خود ديده ، بگذريم از برخي پلهاي
عظيم و با شكوه مميزه معماري ايران در طول تاريخ شكلهاي ساده و موقري با آرايشهاي
غني است.معماري آثار تاريخي ايران
در وهله اول داراي مفهوم و هدف ديني و خصلت جادويي و دعايي است. طرح راهنما و شكل
دهنده نمادگرايي كيهاني بود كه انسان به وسيله آن با نيروهاي آسماني انبازي و
پيوند مي يافت. اين مايه ، كه تمام آسيا در آن معناً شريك بود و حتي در عصر جديد
هم دوام يافت، نه تنها به معماري ايران وحدت و استمرار بخشيد، بلكه سرچشمه ماهيت
عاطفي آن هم بود.مصالح ساختماني موجود
شكلهاي بزرگي را القا مي كرد. خاك رس ، كه در نقاط مختلف در دسترس بود، رشد
ابتدايي ترين فنون ساختماني را تشويق كرد- ساختن خشت خام ترا ، كه از گل قالبي
تهيه و در آفتاب خشكانده مي‏شود.اين شيوه از قديم در ايران مرسوم بود و هرگز
كاملاً متروك نشد. فراواني گل كاملاً خميري ، همراه با ملاط آهك هم به تكوين خشت
كمك كرد. نخستين خشتها، با اينكه در آفتاب خشكانده مي شدند، وقتي اندود مي يافتند
، مصالح ساختماني بادوامي بودند و در شكلهاي ساختماني متعدد و مهمي مورد استفاده
قرار مي گرفتند. بي شك ، سنگ و چوب هر دو گاهي به كار مي رفت- در بناهاي معروف
هخامنشي و براي طبقات زير زمين و پلها- ولي حتي در دوره هاي پارتي و ساساني هم
استفاده از لاشه سنگ رايجتر بود. چنين سنگي درست مانند آجر با سرعت و با ساني در
ساختمان به كار مي رود. ساختمانهاي آجري فاقد نماهاي تيز و گوشه دار است، حال آنكه
ساختمان سنگي معمولاً داراي اثري حاكي از سختي و سنگيني است، ولي در عوض به جرمهاي
بزرگ و خوش طرح امكان مي‌دهد كه سطح صاف و وسيعشان آماده پذيرش آرايشهايي باشد كه
با سنگ مناسب نيست يا حتي غير ممكن است. شيوه ها همانند مصالح متنوع است و از كلبه
هاي كوچك و سست تا بناهاي عالي همچون مقبره الجايتو در سلطانيه، گنبد شمالي مسجد
جامع اصفهان و برخي طاقهاي استادانه و بادوام را شامل مي‏شود.برخي عناصر طراحي در
معماري ايران بيش از 3000 سال دوام يافت. تكان دهنده ترين جنبه اين عناصر تمايل
نماياني به عظمت مقياسها، بهره گيري هوشمندانه از شكلهاي ساده و حجيم، پايداري
كاملاً خيره كننده سليقه هاي تزييني، يعني سردرهاي باطاق بلند در فرورفتگي
ديوارها، ستونهايي با سرستونهاي مشتي و انواع تكراري نقشه و نما بود. در طي اعصار،
اين عناصر در اقسام بناهايي تكرار شد كه براي منظورهاي متفاوت و تحت حمايت سلسله هاي
متعددي از فرمانروايان تكوين يافت. بي شك برخي از قديميترين سبكها هنوز باقي است.
تالار، كه كه در گورهاي صخره اي نزديك تخت جمشيد ديده مي‌شود، در پرستششگاههاي
ساساني دوباره پديدار شد و در اعصار اسلامي اخير به عنوان ايوان كاخ يا مسجد به
كارگرفته شد. و حتي و معماري قهوه خانه هاي كنار جاده هم مورد اقتباس قرار گرفت.به
همين ترتيب، سقف چهار طاقي كه از ويژگيهاي عصر ساساني است، هنوز در بسياري از
گورستانها و امامزاده هاي كوچكي به چشم مي خورد كه در سراسر ايران پراكنده اند.
حتي طاق عظيم تخم‌مرغي تيسفون سرمشقي بود كه اينك در شده بيستم هم ممكن است در يك
بناي روستايي تكرار شود. صحن چهار ايوان كه در عصر اشكاني پديد آمده بود، حتي پيش
از سده دهم به صورت سبكي جا افتاده و مسلط در آمد. تصوير برجهاي خاكي كه سربه
آسمان كشيده براي پيوستن با برجهاي فلكي تا سده نوزدهم دوام يافت. درحالي كه حياط
اندرون و حوض و مدخل گوشه‌دار و آرايشهاي فراوان خصوصياتي كهن، ولي هنوز متداول
است.معماري ايران داراي
استمراري بوده، كه هر چند بارها بر اثر كشمكشهاي داخلي يا هجوم خارجي دستخوش فترت
يا انحراف موقتي شده ، با اين همه به سبكي دست يافته كه با هيچ سبك ديگري قابل
اشتباه نيست. اين مطلب، حتي در مواردي هم كه جزئيات براثر ضرورت يا اوضاع و احوال
تغيير كرده ، باز درست است. مقياس هميشه بخوبي درك شده و ماهرانه مورد بهره برداري
قرار گرفته، ولو اينكه ايرانيان بر خلاف يونانيان ظاهراً هيچ تحقيق كاملي در مورد
نسبتهاي تأليفي نداشتند. نتيجه اين كه در آنجا ساختمانهاي مبتذل وجود ندارد، حتي
كلاه فرنگيهاي باغها از وقار و عظمتي برخوردار است، اغلب بناهاي ايراني روشن- و
حتي گوياست. تركيب جديت و سادگي شكل موجب ايجاد انديشه اي آني مي‌شود، حال آنكه
درك آرايش و اغلب نسبتهاي دقيق مستلزم ملاحظات بيشتري است.تحقيق در معماري گذشته
ايرانامروزه معماري سنتي ما در
جهان شناخته شده است ولي تا نيم قرن پيش معماري ما ناشناخته بود. براي نمونه روش
تحليل و تفسير مستشرقين از بناهاي پيش از اسلام و پس از اسلام ما متفاوت با آنچه
امروزه مطرح مي شود، بود. بنايي مانند تخت جمشيد و نظير آن را در دسته بندي با
بناهاي سومر، آكاد و آشور مي ديديم. به اين ترتيب بناهاي پس از اسلام ايران را نيز
با بناهاي ديگر كشورها در يك دسته قرار مي دادند و حتي برخي نيز به دوره اي از آن
معماري عربي مي گفتند.همانگونه كه مي دانيد
معماري ايراني با معماري عربي بسيار متفاوت بوده است. البته اين به معني عدم
پيشرفت معماري اعراب نيست زيرا در آن زمان كشورهايي چون مصر و شام داراي معماري
غني بوده اند. در شمال آفريقا نيز معماري مغرب كه شامل دو بخش اسپانيا و مراكش
مي‏شود بسيار غني بوده است.يكي از مكاتب بزرگ معماري
اسلامي هم از حيث پركاري در آثار و هم از جهت تعداد بناهاي ساخته شده و دامنه نفوذ
گسترده آن كه حوضه نفوذي از عراق كنوني، هندوستان تا اندونزي داشته، معماري ايران
است. البته بعضي ] مانند پروفسورگالديري[ نيز تأثير معماري ايراني را تا شمال
آفريقا و حتي بعضي بناهاي آندلس مي دانند. براي اينكه از تأثير معماري ايراني و
اسلامي بر معماري ديگر كشورها تصويري داشته باشيم كافي است كه بعضي از كتب نوشته
شده درباره معماري هند را ورق بزنيم، هنگامي كه از معماري پيش از اسلام آن به پس
از اسلام مي رسيم ناگهان تغييرات اساسي در معماري آنها مشاهده مي‌كنيم. از استوپه
هاي يكنواخت (به جاي دخمه استوپه داشته اند) به آثار علي گرد و تاج محل مي رسيم تو
گويي صبح مي دمد و واقعاً همه چيز تغيير مي‏كند. من در اينجا قصد تنقيد از معماري
باستاني هند را ندارم زيرا در نوع خود با ارزش است و با ديدن همين معماري است كه
ما به تغيير و تحول در معماري پس از اسلام اين كشور پي مي بريم.با وجود ويژگيهاي معماري
ايراني، متأسفانه تا كنون چيز در خوري درباره آن نوشته نشده است. گاهي من فكر مي
كنم شايد تأسفي نيز نداشته باشد، شايد بدين گونه بهتر است زيرا امكان داشته است كه
بعضي از روي غرض درباره آن بنويسند همانگونه كه شده است و شايد هم بعضي با عدم
شناخت درباره آن مطالبي بنويسند. اما در هر حال تأسف بار اين است كه ما ايرانيان
نتوانسته ايم هيچ كاري در اين زمينه انجام دهيم. من در حال حاضر جوانان زيادي را
مي‌شناسم كه به معماري ايران علاقه‌مند هستند. اين جوانان بهتر است به بررسي
معماري كشورمان بپردازند و واقعاً با عشق بررسي كنند تا اين معماري را خوب بشناسند
و كار آنها صرفاً تكرار نظرات چند نويسنده غربي نباشد. البته همانگونه كه بارها
گفته ام و در ادامه نيز خواهم گفت بعضي از اين نويسندگان غربي مانند مرحوم ماكسيم
سيرو معماري ايران را خوب مي شناختند و آنچه درباره معماري ايران نوشته اند فوق
العاده است. اما از بعضي كارهاي محققان ديگر بوي غرض به مشام مي رسد و استناد به
اين نوع كارها چندان صحيح نيست.انتخاب موضوعدر بحثهاي مربوط به
معماري ايران بايد به بعضي موضوعات كاربردي توجه خاص شود. چيزي كه با كمال تأسف در
دانشگاههاي ما ناديده گرفته مي‏شود. از طرف ديگر به موضوعاتي تا حدي خيالي نيز
پرداخته مي‏شود براي مثال «ايستگاه قطار در كره زهره!» و چيزهاي ديگري نظير اين البته
علت آوردن اين مثال ، نشان دادن جنبه غير كاربردي و صرفاً خيالي بعضي موضوعات است.
ما مي‌توانيم درباره موضوعاتي كار كنيم كه به جنبه كاربردي آن بيشتر توجه شود.موضوع مسكن درحال حاضر از
بزرگترين مشكلات و گرفتاريهاي جامعه است. نداشتن مسكن دغدغه بزرگ قشر عظيمي از
جامعه بخصوص جوانان است و اين مشكل به وضع خطر ناكي تبديل شده است. در گذشته يك
روستايي با مصالح بوم آورد و دم دستي، خانه خود را مي ساخت و هر وقت نياز بود آن
را تعمير مي كرد. ولي حالا بعضي از مصالح مانند آهن و سيمان از دور دست براي او
بار مي‏شود و خانه‌اي با دو يا سه اتاق براي او ساخته مي‏شود. حال اگر گوشه اي از
خانه او خراب شود چه بايد بكند؟ آيا دوباره بايد از تهران براي او مصالح فرستاده
شود؟! بايد اين مشكل را حل كرد. البته من نمي گويم كه بايد استفاده مجدد از خشت و
طاق داشته باشيم، بخصوص در مناطقي كه يكبار زلزله آمده است اصلاً نبايد از طاق
استفاده كرد. اما در بسياري از مكانها هنوز مي توانيم از مصالح بومي براي رفع مشكل
مسكن استفاده كنيم و نيازي را كه داريم بخوبي بر طرف نماييم. اين كارها بايد از
دانشكده هاي معماري ما شروع شود.

دانلود فایل

دانلود فایل معماری اثار تاریخی ایران

معماری اثار تاریخی ایران,بناها ی تاريخي,كاخ ها,عمارت ها,معماری ,اثار تاریخی ایران,اثار تاریخی,قطعه هاي تاريخي,تحقیق,جزوه,مقاله,پایان نامه ,پروژه,دانلود تحقیق ,دانلود جزوه,دانلود مقاله ,دانلود پایان نامه,دانلود پروژه